كارشناس رسانه و علوم شناختی گفت: معجزه مقاومت، حاج قاسم بود و این تعبیر را با صراحت می گویم. معجزه گر فرد دیگر بوده است اما نور و خود معجزه حاج قاسم بود.
به گزارش روابط عمومی رادیو مقاومت، «علیرضا داودی» كارشناس رسانه و علوم شناختی در برنامه «عصر مقاومت» گفت: در حوزه مقاومت معمولا سه مسئله مهم داریم كه وقتی اینها را كنار هم می چینیم صحبت از كلیات نسبت به حوزه مقاومت دو سمت و سو پیدا می كند: سمت و سوی حقیقی و میدانی و سمت و سوی ذهنی و كاغذی كه هر كدام از اینها فرایندی دارد.
وی ادامه داد: این سه مسئله در كنار هم مسائل ساده ای است اما در متن خود پیچیدگی دارد. نكته اول اینكه اساسا بحث رابطه بین من و مقاومت، من نه من داودی بلكه منی كه می خواهم درباره مقاومت حرف بزنم، رابطه بین من و مقاومت آیا معادل رابطه مقاومت با من هست یا نه؟ این اولین نكته ای است كه اینجا مورد بحث است. آیا برداشتی كه من از مقاومت دارم معادل آن چیزی است كه مقاومت از من دارد؟
وی افزود: اینجا باید دو كار انجام شود. كار اول اینكه من تعریف شود و كار دوم اینكه مقاومت هم تعریف شود. آیا حوزه مقاومت، مرتبط با شرایط منی است كه می خواهم خودم را برای مقاومت آماده كنم یا مقاومت را به نفع خودم مصادره كنم؟ هر كدام از اینها تفاسیر خودش را دارد. قاعدتا حالت اول مطلوب مقاومت است، مقاومت فرد نیست بلكه یك مسیر است و مسیر نباید خودش را برای ما تعریف كند، ما باید خودمان را در مسیر تعریف كنیم. پس میزان بهره مندی من از این مسیر است كه رابطه بین من و مقاومت را تعریف می كند.
وی ادامه داد: اما اگر بخواهم این را عوض كنم و یك برشی از یك مقطعی بزنم و آن را به اسم كاركرد خودم مسیر مقاومت جا بزنم اینجا همه چیز را عوض كردم. اینجا خیلی موضوعات به هم می ریزد. عبارت نحن مقاومون یا نحن ابنا المقاومون، نحن ابنا الحیدر و ... این نحن هایی كه گفته می شود یعنی ما هستیم كه در آن مسیر تعریف می شویم.
وی افزود: اما خیلی وقت ها خیلی ها در این فضا نیستند و دوست دارند مسیر را به نام خودشان و برای خودشان تعریف كنند. بالاخره در تعریف ها نفس سلایق و دانش نداشته من هست و همه اینها در این فضا موثر است. پس اولین نكته ای كه نشان می دهد آیا مقاومت در میدان است یا روی كاغذ اینجا خودش را نشان می دهد.
وی افزود: نكته دوم كه نكته بسیار مهمی است این است كه ما خودمان را به مقاومت پلاك كنیم و اینكه نخواهیم بدانند چه كسی هستیم و اینكه تمام فكر و ذكرمان را برای این مسئله بگذاریم كه اثبات كنیم مقاومت نجات بخش است نه من نجات دهنده مقاومت، فصل دوم را باز می كند كه فصل گم نامی یا فصل سو نام در این حوزه را مطرح می كند و با بخش اول تفاوت ظریفی دارد و آنهم اینكه اگر شما در مسیر خودت را تعریف كنی لازمه آن مسیر حركت بر اساس قواعد گمنامی است، نه مرتبا خود را به اسم مقاومت مطرح كردن. پس فاصله بین تصورم از خودم با توانمندی خودم با فضایی كه از حوزه مقاومت در آن قرار گرفتم نشان می دهد كه من در چه ساحتی چه زاویه چه فصلی از مقاومت قرار دارم.
وی ادامه داد: مقاومت هم اعم است و اقتصاد مقاومت، شهادت مقاومت، جبهه مقاومت، رسانه مقاومت، نفر مقاومت و ... همه اینها مدنظر است. نكته سوم كه باز دوباره به همان فضا برمی گردیم. به اینكه آیا ما مقاومت را به مثابه یك پروژه تعریف می كنیم یا در قالب یك فرایند تعریف می كنیم؟ آیا پروژه ای است كه اگر الان این حركت را انجام دادیم و تمام شد، تمام است؟ یا اینكه ما مقاومت را یك مسیر بی انتها تعریف می كنیم و خودمان را پروژه ای در مقاومت تعریف می كنیم؟
وی ادامه داد: اگر حالت اول باید یعنی مقاومت را پروژه تعریف كنیم یاد فیلم اخراجی ها می افتم كه طرف می گفت ما عكس یادگاری كه گرفتیم شربتمان را هم خوردیم و حالا دیگر برگردیم و كل دفاع مقدس را در همین دو سه گزار می بیند چون پروژه دیده و خودش را پروسه تعریف كرده و در این پروسه ای كه قرار است من برای خودم نام آوری كنم مقاومت این ایستگاه است. پس خودش را ایستگاه مقاومت تعریف نكرده و مقاومت را یكی از ایستگاه های خودش تعریف كرده است. اما اگر حالت دوم باشد حالت دوم یعنی اینكه شما مقاومت را یك پروسه تعریف كردی، حالا متوجه می شوید كه جهاد اكبر یعنی مبارزه با نفس تازه شروع می شود. لبنان و سوریه و عراق و یمن و بحرین می شود پله آخر و آن جهاد اصغر است اما اگر رفتی جهاد اصغر و جهاد اكبر را انجام نداده باشی آنجا هم باختی.
داودی بیان داشت: اینكه می گویید مقاومت روی كاغذ یا در میدان یعنی فاصله بین این سه مرحله ای كه گفتم و آخرش به این ختم می شود كه مقاومت را مصادره می كنید یا اجازه می دهید مقاومت شما را برای خودش مصادره كند؟ شما در خدمت یك مفهوم هستید یا مفهوم را به نفع مصادره می كنید؟ شما در خدمت مسیرید یا برش هایی از مسیر را برای خودتان می خواهید بردارید؟ یا در یك كلام شما در مقاومت متولد شدید یا می خواهید مقاومت را برای تولد یك سری اتفاق ها به خودتان بچسبانید.
این كارشناس رسانه افزود: البته شاید نگاه بینابینی هم وجود داشته باشد و خیلی ها شاید مثل حر چیزی را به خودشان منتسب كنند و در مسیر قرار بگیرند و از آن آن مسیر شوند و این نگاه هم وجود دارد و قابل كتمان نیست اما ما با خط كشی سخت تری با موضوع برخورد كردیم. خیلی ز دانشجوها از ما می پرسند كه مقاومت تا كجا تا چه زمانی برای چه؟ چه طور؟ همه اینها سوال می شود و اگر شما روی حالت اول سرمایه گذاری كرده باشی آخرش لذت دنیا است. اما اگر احساس تان این باشد كه مقاومت از روزی كه انسان متولد شد تا روزی كه سر پل قرار می گیرد و نه هر پُلی (یك پل بیشتر نداریم و آنهم صراط است) و اگر مسیر تعریف كرده باشی تا پل صراط مقاومت همراه شما می آید.
وی ادامه داد: پس اینجا مسئله ای بوجود می آید كه چرا این سوال ها مطرح می شود؟ چون می خواهیم در مقاومت نتیجه را خودمان تعیین كنیم. در حالیكه اگر شما در مسیر باشید و با مسیر باشید و بخشی از مسیر باشید، نتیجه طراحی شده است. عبارت چون می برندت واصلی چون خود روی بی حاصلی، رمز تعریف در حوزه مقاومت است و این مدخل ورودی حوزه مقاومت است. پس اگر این رمز را درك كنید متوجه می شوید كه چقدر از تعاریف را باید عوض كنید. اگر ایمانمان به این باشد پهنای پل صراط بسته به تعریف خودمان از مقاومت دارد، آن زمان است كه نگاهمان به این عرصه كاملا تغییر می كند. مقاومت جنس و زمان و محدودیت و شك و تردید نمی شناسند و مقاومت هر آنچه كه غیر مقاومت باشد را نمی شناسد. پس رفتار ما در حوزه مقاومت رفتار میل به سمت نیست رفتار حركت به سمت است.
وی افزود: در نتیجه به این می رسیم كه : اگر فرایند طراحی كنید اولین چیزی كه در آن معنا ندارد دوگانه خستگی و نا امیدی است. آدم خسته و نا امید یا تعریفش غلط است یا مسیر را اشتباه آمده یا توقعش اشتباه بوده است. خستگی كه می گویم جسمی نیست بلكه خستگی از مسیری كه در آن قرار گرفتی، نا امیدی نسبت به خود نیست بلكه نا امیدی نسبت به شبهات و فرایند نسبت به شبهات و تردیدهایی است كه مطرح می شود.
وی ادامه داد: نتیجه دوم: كسی كه در حوزه مقاومت حركت می كند و تكثیر نشود عوض است. خاصیت مقاومت، پرورش افراد برای تكثیر شدن است. چه مفهومی چه كلامی چه قدمی روحی و ذهنی و ... معجزه مقاومت، حاج قاسم بود و این تعبیر را با صراحت می گویم. معجزه گر فرد دیگر بوده است اما نور و خود معجزه حاج قاسم بود.
داودی همچنین عنوان داشت: این را بچسبانیم به جمله معروف شهید سلیمانی كجا و حاج قاسم سلیمانی كجا؟ وقتی كه معتقد به این باشیم كه هر دوی اینها یك جا هستند و یكی پایه و یكی پیرو است تازه متوجه می شویم كه تازه حاج قاسم متولد شده است. معجزه یعنی همین و حاج قاسم شاه بیت این معجزه بود.
وی افزود: وقتی صحبت از مقاومت می كنیم در اصل صحبت از یك عالم حرف می كنیم. حاج قاسم یك شخص نیست یك مكتب است و مفهوم مكتب همین است. اینكه حاج قاسم در چه سنی برای چه ملتی متولد شد خودش یك بحث است و در چه ایامی برای چه كسورهایی متولد شد و برای خودش چه وقتی متولد شد حرف ها دارد. این تولد تولد الهام بخش و انگیزشی و خیزشی بود. شما چند اتفاق در عالم سراغ دارید كه چنین حادثه ای توامان براش رخ دهد؟ حاج قاسم كه بود؟ كسی بود كه خودش را فراورده ای در فرایند مقاومت تعریف كرد. فردی برای مقاومت تعریف كرد و انسانی در مسیر مقاومت تعریف كرد. این تعاریف به آدم ها جهت و سمت می دهد.
داودی گفت: اینكه شما در مسیر مقاومت قرار بگیری و در مسیر منحرف نشوی را باید ببینیم چطور این اتفاق می افتد، آنهم زمانی كه مقاومت را از خودت و از جهاد اكبر شروع كرده باشی. آن وقت مسیر هموار می شود. این جاده فیزیكی است اما وقتی شما درون خودت این جاده را رفته باشی چشم بسته می روی. حاج قاسم هوشمندانه و هوشیارانه مقاومت را پیمود نه نا امید و نه خسته بود. امید و نا امیدی و خستگی از یك كلمه نشات می گیرد و این كلمه بین تمام ابنای بشر در حوزه مقاومت مشترك است و آنهم ترس است كه مهم ترین كلید واژه است.مقابلش نترسیدن است اگر شما از خدا بترسی غیر از خدا از هیچكس نترسی با اینكه شما از همه بترسی و از خدا هم بترسی و با اینكه از همه بترسی و از خدا نترسی سه مسیر متفاوت است.
وی ادامه داد: مقدمه ترسیدن از خدا ترسیدن از خود است و وقتی شما از خودت بترسی هر كاری نمی كنی و هر كلمه ای نمی گویی هر مفهومی را تحریف نمی كنی. اجازه هر كاری را به خودت نمی دهی. فردی كه از همه می ترسد و از خدا هم می ترسد یعنی یك جاهایی دارد خدا را العیاذ بالله هم ردیف مدیرش می كند. حالت سوم كه از همه می ترسد از خدا نمی ترسد آن وقت است كه هر كاری می كند.
وی ادامه داد: در هر جلسه درباره یكی از ایستگاه های این مسیر صحبت می كنیم. این مسیر ایستگاه های فراوانی دارد كه وقتی كنار هم می چینیم پازل به پازل حاج قاسم در می آید حاج قاسمی كه شب یلدا كنار خانواده اش می نشیند و حافظ و ... می خواند، با حاج قاسمی كه در میدان نبرد مستقیم رو در رو می ایستد با حاج قاسمی كه فراوان احساس است و مقتدرانه می گوید سه ماه دیگر داعش از بین می رود. این آدم چند وجه دارد و چند ایستگاه دارد كه به این وجوه رسیده است؟ البته خیلی های دیگر هم هستند و سید حسن نصراله و ... را نگاه كنید و همه شهدای مقاومت را ببینید كه در هر عرصه ای بودند همه ایستگاه ها را رد كردند. اگر همه اینها را مرور كنیم می بینیم كه جاج قاسم نه تنها تمام نشده بلكه به ما عین نورافكن می گوید كه ایستگاه به ایستگاه كجا برو.
وی ادامه داد: عبارتی كه عرض كردم چون می برندت واصلی چون خود روی بی حاصلی عبارت تكمیلی هم دارد: گر گدا كاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟ صاحب خانه در را باز كرده مسیر هم مشخص است وقتی من كاهلم به بقیه چه؟
انتهای پیام/