كتاب كودتای ایرانی به بررسی سه كودتای «28 مرداد»، «قرنی» و «نوژه» میپردازد و برای خوانندگان ردپای حضور آمریكا را در این رخدادها شفافسازی میكند. مارك گازیوروسكی، نویسندهی این اثر، تمامی مطالب كتاب را بر پایهی مستندات موجود و مصاحبه با افراد معتبر نگاشته است.
دربارهی كتاب كودتای ایرانی
مارك گازیوروسكی (Mark J. Gasiorowski) در كتاب كودتای ایرانی نتایجی را ارائه میكند كه طی چند دهه تحقیقات عمیق به دست آورده است. این تحقیقات درزمینهی دخالتهای آمریكا در امور سیاسی ایران بوده و نویسنده در آن بهطور خاص، اثرگذاری «سی. آی. ای» و وزارت امور خارجهی آمریكا را در سیر تحولات ایران مورد بررسی قرار داده است.
كتاب «كودتای ایرانی» مجموعهای از مقالات است كه در آنها گازیوروسكی به شرح این امر میپردازد كه در سه كودتای مهم ایران، یعنی كودتای 28 مرداد، قرنی و نوژه، نقش آمریكا بهشدت پررنگ بوده است. وی كتاب كودتای ایرانی را به دو بخش تقسیم كرده كه در بخش اول چهار مقاله به شرح ذیل آمده است:
مقالهی اول دربارهی ایجاد و گسترش شبكهی تیپیبِدامن است. نیروهای آمریكایی به كمك این شبكه و عوامل ایرانی، بهصورت آشكارا و پنهانی علیهِ حزبِ توده و همچنین جبههی ملیِ ایران تبلیغات میكردند. این شبكه تأثیر زیادی در كودتای 28 مرداد داشت.
مقالهی دوم شرح كاملی از همین كودتا است و در آن مارك گازیوروسكی به ارزیابیهای اولیه میپردازد.
مقالهی سوم شرح كودتای سرلشكر ولیالله قرنی به همراه عدهای از همراهانش به هدف تأسیسِ حكومتی اصلاحگرا و دموكراتیك در ایران است. تصمیمی كه در نطفه خفه میشود. نویسنده در این بین ردپای آمریكا را برای بسطِ كوششها و اقدامات به خواننده نشان میدهد.
مقالهی چهارم دربارهی شكلگیری شبكهای مخفی از مخالفان درونِ نیروهای نظامی ایران است كه برنامهریزی میكنند در تابستان 1359 علیه نظام جمهوری اسلامی كودتا كنند. اما این برنامهریزی به طرزی نامعلوم یك شب پیش از وقوع، لو میرود.
نویسنده در كنار شرح وقایع، تحلیلی عمیق از عملكرد سیاسی آمریكا در قبال ایران در سه دهه را ارائه میدهد.
در بخش دوم نیز دو مقاله عنوان شدهاند كه گازیوروسكی در آنها به سؤالی كه مطرح كرده است پاسخ میدهد. وی در این مقالات در تلاش است جوابگو باشد كه آیا آمریكا پس از انقلاب اسلامی درصدد براندازی نظام جدید بوده یا خیر. تمامی آنچه نویسنده در كتاب كودتای ایرانی عنوان میكند، بر پایهی مستندات و حاصل سالها تحقیق او است و پاسخی كه به این پرسش میدهد، احتمالاً تفاوت زیادی با باورهای ما دارد!
منابع اصلی تحقیقات گازیوروسكی اسنادی است كه دانشجویان پیرو خط امام در سفارت آمریكای تهران یافته بودند. همچنین وی برای تكمیل تحقیقات خود از مستندات آمریكاییهای سیاسی حاضر در تهران و نیروهای اطلاعاتی آنها استفاده كرده است.
این اثر قابلتوجه را نشر چشمه چاپ كرده و بهرنگ رجبی ترجمهی آن را بر عهده داشته است.
كتاب كودتای ایرانی برای چه كسانی مناسب است؟
كتاب كودتای ایرانی مناسب كسانی است كه به آگاهی از تاریخ معاصر ایران علاقه دارند. همچنین مطالعهی این اثر به پژوهشگران این دورهی تاریخی توصیه میشود.
با مارك گازیوروسكی بیشتر آشنا شویم
مارك جی گازیوروسكی در 9 اكتبر 1954 متولد شد. او استاد علوم سیاسی دانشگاه ایالتی لوئیزیانا و استاد مدعو در دانشكده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و كالج سنت آنتونی دانشگاه آكسفورد است. تخصص وی در زمینهی سیاست خاورمیانه و سیاست خارجی ایالاتمتحده بوده و در این حیطه مقالات زیادی را به چاپ رسانده است.
همچنین گازیوروسكی تاكنون بهغیراز كتاب «كودتای ایرانی»، كتابهای زیادی منتشر كرده كه ازجملهی این آثار میتوان به كتابهای «سیاست خارجی آمریكا و شاه» و «مصدق و كودتا» اشاره كرد.
در بخشی از كتاب كودتای ایرانی میخوانیم
آبانماهِ 1331 كریستوفر مونتَگ وودهاوس از سرویسِ اطلاعاتیِ مخفیِ بریتانیا (اِسآیاِس) و سَم فال از وزارتِ امورخارجهی بریتانیا در واشنگتن با مقامهایی از سیآیاِی دیدار كردند. هدفشان ظاهراً بحث دربارهی عملیاتهایی مخفی بود كه دو كشور داشتند در ایران انجام میدادند تا برای جنگی احتمالی با اتحادِ جماهیرِ شوروی آماده شوند. بعدِ اینكه این بحثها تمام شد، بریتانیاییها پیشنهاد كردند ایالاتِ متحد و بریتانیا مشتركاً كودتایی علیهِ نخستوزیرِ ایران، محمد مصدق، طرحریزی كنند. صنعتِ نفتِ ایران را بریتانیاییها اداره میكردند و بریتانیاییها از اردیبهشتماهِ 1331 كه مصدق بعدِ رهبریِ جنبشی برای ملی كردنِ صنعتِ نفتِ ایران به نخستوزیری رسید، داشتند میكوشیدند او را سرنگون كنند. واپسین تلاششان، كه عملیاتی با همكاریِ تیمسارِ بازنشسته فضلالله زاهدی بود، مهرماهِ 1331 شكست خورد و نتیجهاش دستگیریِ چندتایی از همكارانِ زاهدی بود و سوق دادنِ مصدق به سمتِ قطعِ روابطِ دیپلماتیك با بریتانیا. بریتانیاییها كه بهدفعات در سرنگونیِ مصدق شكست خورده بودند و دیگر حتی در ایران سفارتخانهای برای فعالیت نداشتند، امیدوار بودند حالا امریكاییها این كار را برایشان انجام بدهند.
مقامهایی از سیآیاِی كه در این دیدارِ اولیه حاضر بودند، از پیشنهادِ بریتانیاییها جا خوردند و فقط گفتند بررسیاش میكنند. بعد وودهاوس و فال با هِنری بایرُد، معاونِ وزیرِ امورخارجهی ایالاتِ متحد، و دیگر مقامهایی از این وزارتخانه دیدار كردند؛ این مقامهای امریكایی چندان اشتیاقی به این پیشنهاد نداشتند اما ضمنی موافقت كردند بررسیاش كنند.