یك خبرنگار ترك با نوشتن سطوری ضمن ادای احترام به مجاهدت های عظیم سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، روایتی از احساسات خود در لحظات اولیه شنیدن خبر ترور این مجاهد بزرگ را ارائه كرد.
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: صبح آن روز، وقتی چشمانم را باز كردم تا به محل كار بروم پیامهای دوستم را دیدم كه پشت سر هم فرستاده است. این برای من خیلی تعجبآور نبود. زیرا زندگی در غرب آسیا به معنای آغاز روز با خبرهای فوری است؛ بهویژه اینكه پس از جنگ سوریه؛ بیدار شدن با اخباری مانند انفجار بمب به روال عادی زندگیم تبدیل شده بود. بار اول كه پیامها را خواندم، جریان را بدرستی متوجه نشدم. پیام اول: «اخبار فوری را ببینید، قاسم سلیمانی در عراق به همراه مهندس المهدی ترور شد.» وقتی این پیام را خواندم، با خودم گفتم: «نه بابا، این باز یك خبر جعلی رسانههای غربیه». بعد پیام دوم آمد: سازمان اطلاعات عراق ممكن است در این حادثه دست داشته باشد.
بعضی اطلاعات به بیرون درز كرده. اول رسانههای عربی را چك كنید.» بعد از پیام دوم یواش یواش موضوع را متوجه شدم. نه این خبر نمیتواند واقعیت داشته باشد، سریع پشت كامپیوترم نشستم و رسانههای عرب را رصد كردم. بله درست بود، قاسم سلیمانی و مهندس المهدی شهید شده بودند. باور كردن خبر خیلی سخت بود. كمی بیشتر نشستم. احساس كرختی میكردم. انگار در خلا عمیقی قرار داشتم و با بهت زدگی منتظر ماندم. انتظار تكذیبه داشتم بارها در موتور جستجو نوشتم: «تكذیبیه كشته شدن قاسم سلیمانی»، ولی نتایج به خبر واقعی منتهی میشد. این بار به فارسی «اخبار جعلی درباره قاسم سلیمانی» را جستجو كردم, نتیجه همان شد. به زبان عربی «اخبار رسانههای غربی در مورد قاسم سلیمانی» را جستجو كردم ولی نتیجه یكی بود. 'شهید شده بود'. دیگر نتوانستم جلوی اشكهایم را بگیرم و به سمت پدرم دویدم. گفتم بابا قاسم سلیمانی شهید شد. اكنون همه خانواده موضوع را فهمیدند.
همه در سكوت سعی میكردند بفهمند چه اتفاقی رخ داده و اخبار را چك میكردند: «بابا واقعاً سلیمانی را شهید كردند؟ پسرخاله ام كه آن روزها مهمان ما بود با دیدن وضعیت از ما پرسید: آشنای خیلی نزدیك بود؟ ما به یكدیگر نگاه كردیم. جواب این سوال چه بود؟ میزان علاقه من به این فرمانده كه حتی یك بار هم او را از نزدیك ندیده ام چقدر بود؟ دلیل اشك ریختن اعضای خانواده ام چه بود؟ خیلی نزدیك بودیم؟ این خبر چه تاثیری داشت كه امروز حال ما را خراب كرد؟ وقتی پدرم نتوانست جلوی هق هق هایش را بگیرد به آشپزخانه رفت. دلیل گریه پدرم برای اولین بار چه بود؟ قاسم سلیمانی چه كرده كه خانه ما امروز خانه عزا شده؟ یه سری سوال از ذهنم رد شد. سوریه چه خواهد شد؟ چه كسی مدافعان حرم را تشویق به دفاع از حرم مقدس حضرت زینب در دمشق خواهد كرد جایی كه دیگر كسی جرات رفتن به آنجا را ندارد؟ در مبارزه با داعش قاتل كه دست پرورده آمریكاست چه كسی از سوریه دفاع خواهد كرد؟ فقط سوریه نیست كه! گندكاری داعش در اربیل و عراق را چه كسی جمع خواهد كرد؟ چه كسی راه را برای كمك به فلسطین باز خواهد كرد؟ به هر كجای آسیای غربی بنگرم دست یاری قاسم سلیمانی هست ….
مطابق معمول در رسانههای اجتماعی دو جبهه تشكیل شد: جبهه حق و باطل. از یك سو پخش هزاران اخبار دروغ، تهمت توسط شبكههای تلویزونی وابسته به پنتاگون و رژیم صهیونیستی، از سوی دیگر منابعی كه واقعیت قاسم سلیمانی را منعكس میكردند. از یك سو كسانی كه عزادار شهید قاسم سلیمانی هستند، از سوی دیگر كسانی كه در شادی پنتاگون سهیم اند. سلیمانی از همین الان تبدیل به مكتب شد. هنوز خونش در خاك عراق خشك نشده بود كه مكتب قاسم سلیمانی بوجود آمد. برای شروع جهاد در شبكههای اجتماعی فوراً باید اقدام میكردیم. ما باید حقیقت را به زبانهای فارسی، عربی، تركی و انگلیسی به اشتراك میگذاشتیم. تا جای ممكن با هر زبانی كه بلدیم باید مبارزه میكردیم.
چند نفر از دوستان خبرنگار صحبت كردیم و تصمیم گرفتیم هر چقدر هم حمله كنند حقیقت را بنویسیم. حملات آنها زشت و تبدیل به توهین شده بود. اما شجاعت زیادی بخرج دادیم این فقط به بركت خون شهید قاسم سلیمانی بود. آنها با محتوای توهین آمیز و انتشار عكسهای هولناك از محل شهادت قاسم سلیمانی پاسخ میدادند. در آن لحظه بدون درنگ به سمت كامپیوتر آمدم با قدرت سلیمانی وار و با تمام تیزهوشی ام طوری مینوشتم كه نمیفهمیدم از كجا به ذهنم تراوش میشد. «ما از او چیزی جز زیبایی نمیبینیم.» پستهای ما بازخورد مثبتی دریافت میكرد. خیلی از جوانان میپرسیدند: چرا قاسم سلیمانی را اینقدر دوست داری؟ گفتگوهای طولانی و پاسخ به سوالات زیاد. بسیاری از افراد در نهایت حقیقت را مییافتند. بله این مكتب سلیمانی بود. او در خاك و خون غلتیده شد. از خونش گلها دمیدند. مردمی كه به كاخ سفید فروشنده ظلمت دلبسته بودند شكوفایی بهاری را دوست نداشتند. مبارزات 22 ساله قاسم سلیمانی كه به شهادت ختم شده بود بر لبان همگان جاری بود این موضوع باعث عصبانیت جریانات صهیونیستها كه توانایی مقابله با شهید سلیمانی نداشتند شد. حالا بازتاب مجاهدتهای قاسم سلیمانی در نزد افكار عمومی و دنبال كنندگان پستها بخصوص طرفداران جبهه مقاومت را تصور كنید. شهید سلیمانی نه تنها در غرب آسیا بلكه در تمامی جهان تاثیرگذار بود.
روایت احساسی خبرنگار تركیهای از لحظات اولیه ترور سردار سلیمانی
موتورهای جستجو، رسانههای اجتماعی و ذهنها آمیخته با این سوالات بود: سردار قاسم سلیمانی حلقه محاصره موشكی اطراف رژیم اشغالگر را چگونه ساخت؟ "زیر چتر حمایتی سردار سلیمانی… سلاحها چگونه به غزه رسید؟ " نقش سلیمانی در جنگ 33 روزه چه بود؟»، «نیروهای اشغالگر اسرائیل در غزه به خاطر موشكهای كورنت ارسالی سلیمانی چه واكنشی نشان میدادند!»، «جهاد اسلامی فلسطین: موشكهایی كه به تلآویو شلیك شده سلاحها، پولها و غذای ما از ایران میآمد.» «واقعاً میگوید؟»، «از سنگ تا موشك: نقش سلیمانی در تكامل مقاومت فلسطین چه بود؟»
«آگاهی و دانش با پرسش بدست میآید. این سوالات سلیمانی را جهانی كرده بود. حالا جبهه مقاومت بیشتر شناخته شده بود. ضمن تشریح كارهایی كه رزمنده اسلام سلیمانی انجام داده بود فلسطین، یمن و سوریه بار دیگر به سرخط اخبار برگشته بود. این اولین بار بود كه میلیونها نفر شنیدند قاسم سلیمانی در موضوع كودتای نافرجام سال 2016 به دولت تركیه كمك كرده است. با انتقال آگاهی ذهنیت جدیدی در میان جوانان شكل میگرفت.
سردار سلیمانی كه مسئول هماهنگی میان گروههای مقاومت بود در عین حال به انتفاضه فلسطین كمك میكرد. اینكه گروههای چپ فلسطینی عكس قاسم سلیمانی را با افتخار حمل میكردند، برای این گروهها در دنیا پیام داشت: اتحاد در برابر ظالمان، جبهه ضد آمریكایی و ضد صهیونیستی در كنار هم قوی است. وقتی طلال ناجی دبیركل جبهه مردمی برای آزادی فلسطین گفت كه ایران 20 كشتی مملو از سلاح به كرانه باختری و غزه فرستاده و بیشتر مردم از این موضوع بی اطلاع اند. این خبر مثل بمب بین گروههای چپ پیچید. مكتب قاسم سلیمانی به اتحاد مظلومان در برابر ظالمان تاكید میكند.
اسامه حمدان، نماینده حماس در لبنان گفته بود كه هیچ گروه فلسطینی در مورد محمولههای تسلیحاتی حاج قاسم برای مقاومت ایراد نگرفت. این سخنان نشان میداد كه كمكهای سلیمانی شیعه به برادران اهل سنت در اولویت قرار دارد و وحدت آفرین است. آگاهیها در مورد قاسم سلیمانی افزایش پیدا میكرد و در تاریخ غرب آسیا تفكر جدیدی در حال شكل گیری بود: دوره قبل و بعد از سلیمانی.
*سنا كلینج، فعال رسانهای تركیهای