شهید سردار قاسم سلیمانی در دوران دفاع مقدس و پس از آن اقدامات بسیار جالبی علیه دشمنان این مرز بوم انجام داده كه عملیات والفجر8 یكی از آنها است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران كه این روزها ملت ایران بیشتر از مجاهدتهای ایشان در لبنان، سوریه و عراق اطلاع دارند؛ در دوران دفاع مقدس از فرماندهان برتر بوده كه عملیاتهای متفاوتی علیه رژیم بعث عراق انجام داده است. فعالیتهایی كه هر كدام گرهای از كار رزمندگان اسلام باز میكرد و در نهایت باعث پیروزی ملت ایران شد.
به همین دلیل خبرگزاری تسنیم در نظر دارد، علاوه بر گفتوگو با همرزمان و دوستان شهید سردار قاسم سلیمانی به صورت ویژه به عملیات والفجر8 و فرماندهی حاج قاسم در این عملیات بپردازد تا مخاطبان گرامی از بخشی از فرماندهی حاج قاسم در دوران دفاع مقدس نیز مطلع شوند.
حجم آتش رزمندگان چنان رعبی بر عراق و نیروهایش وارد كرده بود كه به گفته شنود بیسیم، بعثیها فریاد میزدند كه ایران منطقه را به جهنمی سوزان بدل كرده است! (خیلی جالبه! تا عراق برای یكبار هم كه شده طعم آتشی را كه چند سالی است بر سر بچهها میریخت بچشد.)
بعثیها متقابلاً با حجم آتش تقریباً همیشگی آتش خود را روی مواضع، خطوط درگیری، عقبهها، و رودخانه اروند به عنوان مهمترین و حساسترین نقطهای كه محل عبور نیروهای موج دوم كه با قایق به طرف ساحل دشمن در حركتاند، آغاز كرد.
ناامن كردن اروند با آتش حجیم توپخانه، ادوات و تیربارهای بعثی، میتواند عبور قایقهای خودی را برای پیوستن به غواصان مختل و شكافی بین بچههای آن سوی اروند و این سوی اروند ایجاد كند كه این امر، بسیار خطرناك است.
از سوی دیگر گلولههای منوری است كه رژیم بعث مدام به هوا پرتاب كرده و منطقه عملیاتی را چون روز روشن میكند تا منطقه درگیری را بتواند برای اجرای آتش دقیق و مؤثر توپخانه با هماهنگی دیدبانها و نیز دقت عمل تیربارچیها فراهم كند.
درگیری تن به تن غواصان با بعثیها در درون و بیرون سنگرهای خط مقدم، و آتش سنگین ایران و عراق روی مواضع حیاتی و كلیدی یكدیگر، روشنایی آسمان با شلیك منورهای عراقی وصف نشدنی است.
غواصان بدون توجه به حجم آتش دشمن در تصرف و پاكسازی سنگرها متمركز شدهاند و همچنان با انداختن نارنجك به درون سنگرهای بتونی، انهدام سنگرها با R.p.g.7 و شلیك رگبار گلوله حداكثر توان و مقاومت را تا رسیدن نیروها به كار گرفتهاند و لحظهای نیروهای خط مقدم را آسوده نمیگذارند، تا خط پاكسازی شود و یا بعثیها با بالا بردن پرچم سفید به اسارت در آیند.
صدای آتش كلاشینكفها و تیربارهای دشمن چون رفتن آدم به داخل كندوی زنبور است كه زنبورها از هر سو سرازیر شده و صدایی چون: وززز وززز وززز ... بله شاید بشود اینگونه و با اغماض (ولی به مراتب سنگینتر) تشبیه كرد؛ دور تا دور سر و بدن بچهها صدای سفیر گلولهای است كه وززز وزززززز كنان میپبچد و نیز آتش گلولههای توپخانه، ادوات، تیرهای مستقیم تانكهای دشمن لحظهای قطع نمیشود و نیروهای بعثی مستقر در سنگرها و نیروهای كمكی از عقبهها، درگیری سنگینی را با غواصانی كه خستگی سنگین نبرد در تاریكی با رودخانه را بر دوش خود دارند ادامه دارد.
سنگرهای بعثی در حال سقوط است. بچههای حاج قاسم یكی یكی سنگرها را تصرف میكنند و به پیش میتازند. هر سنگری هم كه احتمال داده میشد نیروهایش كشته و یا فرار كردهاند برای اطمینان نارنجكی به داخل سنگر می اندازند و سپس با یك حركت ضربتی با بستن سنگر به رگبار گلوله، وارد و آن را پاكسازی میكنند.
یادش بخیر یكی دو شب قبل از عملیات بود حاج قاسم نیروهای عملكننده و گردانهای عملیاتی را برای آخرین وداعها جمع كرده است؛ همانها كه با هم علقهای و پیوندی داشتند! و دیگر شاید همدیگر را نبینند تا وعده قیامت.
سخنانش را با خطبهای از نهجالبلاغه آغاز كرد: اعر الله جمجمتك: كاسه سرت را به خدا عاریه كن دندا ها را به هم بفشار و...
( خطبه 11 نهج البلاغه، خطاب به محمد حنفیه، اگر كوهها از جای كنده شوند تو ثابت و استوار باش، دندانها را بر هم بفشار، كاسه سرت را به خدا عاریت ده، پای بر زمین میخكوب كن، به صفوف پایانی لشگر دشمن بنگر، از فراوانی دشمن چشم پوش، و بدان كه پیروزی از سوی خدای سبحان است.)
نبردی بس سنگین و وصفناپذیری در گرفته است. اما بچهها جز خدا و تلاش برای به ثمر رساندن اهداف الهی چیز دیگری نمیفهمند و نمیخواهند كه بفهمند.!! انگار نه انگار كه آتش دشمن این چنین بیداد میكند.
اصلاً جایی كه محل عشق بازی با حضرت دوست و ائمه اطهار (ع) است جای مطلب دیگری خواهد بود؟!
این جا میعادگاه عشاق است، و خدا حاضر است و ناظر! و ملائك و كل هستی به این همه صداقت و خلوص و مجاهدت فی سبیلالله غبطه میخورد. و این همه عظمت به قلم ناید و توصیفناپذیر.
ترس در داخل نخلستانهای فاو در مقابل فرزندان خمینی(ره) زانو زده و آرامش نیروهای عمل كننده چیزی نیست جز: الا بذكرالله تطمئن القلوب. امامشان گفته راه قدس از كربلا میگذرد. پس آغاز راه است.
آیا ذكر خدا جز جهاد فی سبیلالله هست؟!! هیهات كه جز این صحنه خون و شهادت به توان مصداق دیگری به این زیبایی تصور داشت.
ما رایت الا جمیلا .!! ندیدم جز زیبایی!!
آتش سنگین بعثیها و تیربارهای درون سنگرهایی كه تا كنون پاكسازی نشده درصددند تا ضمن حفظ مواضع و مقاومت در مقابل نیروهای لشكر 41 ثارالله راه عبور احتمالی نیروهای دنبال پشتیبان را سد كرده تا مانع رسیدن نیروهای كمكی جهت كمك به غواصان پا به ساحل عراق گذاشته و وارد عمل شوند. صدا و سفیر گلولهها چون صدای رعد و برقی است كه مدام و پیوسته و بدون لحظهای وقفه منطقه را در برگرفته است؛ از سوی دیگر نیروهای خودی بر فشار خود افزوده تا هرچه زودتر و تا فرصت هست، سقوط خطوط دشمن در منطقه عملیاتی فاو (والفجر 8) را به سنگر فرماندهی گزارش كرده و جواز فراهم شدن عبور قایقهای خط شكن و مقدمات پیروزی را مخابره كنند.
بیسیم فرماندهی كه از آغاز درگیری تا كنون لحظهای ارتباط خود را با حاج احمد امینی فرمانده گردان غواصان و دیگر واحدهای پشتیبانیكننده آتش و... قطع نكرده، همچنان وضعیت صحنه نبرد و حال و هوای بچهها را جویا بوده و هدایت عملیات را در دست دارد. از سوی دیگر به آتش پشتیبانی خودی (توپخانه، ادوات و...) تاكید میكند با تمام توان آتش بریزند.
حاج قاسم: در این عملیات محدودیت آتش و گلوله نداریم. آتش كنید كه نصرت خدا و وعده پیروزی حق نزدیك است.
و این در شرایطی است كه آتش سنگین توپخانه دشمن كه مأموریت ریختن آتش بر روی عقبه های نیروهای خودی را سامان میدهد بدون وقفه با اجرای آتش بر مراكز فرماندهی عملیات، و اطراف آن و بر روی سنگرهای واحدهای پشتیبانی و اطراف آن و نیز مسیرهای تردد منطقه خودی، سعی دارد از هر جهت اخلال در فرماندهی، توپخانه، ادوات، جادهها و... ایجاد كرده تا بتواند خطوط مقدماش را كه در حال فروپاشی است نجات دهد.!!!
و این حركتی است تأخیری تا صبح عملیات كه هوا روشن میشود بتواند با دقت و حجم بیشتر از قبل، از زمین و زمان آتش خود را بر سر نیروها سرازیر كند. علاوه بر این خلبانان جنگندههای بعثی از صبح عملیات نیز لحظهای آرامش نخواهند داشت و با پروازهای پی درپی كل عقبه را شخمزده و به قول معروف خاك آن را به توبره خواهند كشید.
حاج قاسم كه از پشت بیسیم با نگرانی توام با درایت و تدبیر كه لحظهای هم ذكر اسماء الهی از زبان و جانش قطع نمیشود با دعا برای رزمندگان هوشیارانه عملیات را زیر نظر دارد و تماس بیسیمی حاج احمد با فرمانده گروهانهایش (غواصان) را به گوش جان استماع میكند.
حاج قاسم بار دیگر بیسیم گردان غواصان را بگوش كرد:
احمد احمد قاسم
احمد احمد قاسم احمد جان اگر صدایم را داری گوشی رو بردار!
احمد: قاسم جان بگوشم بگوشم!
قاسم: احمد جان از وضعیت بگو؟! اون جلو چه خبره؟!
احمد:حاجی جان نگران نباش! به حول قوه الهی بچهها نه تنها مأموریت خود (به هم ریختن خط دشمن و سرگرم كردن آنها) بلكه دارند كل سنگرهای خط اول را یكی یكی تصرف و تقریباً پاكسازی میكنند. انشاءالله غواصان كار را یكسره خواهند كرد. و نیروهای خطشكن با قایقها به راحتی از اروند عبور و كار را ادامه دهند.
قاسم: احمد جان مراقب بچهها باش اینا رو برای عملیاتهای دیگه لازمشان داریم باید حفظ شوند. بچههای موج بعدی آمادهاند انشاءالله با قایق میرسند.
درگیری ادامه دارد و نیروهای غواص با مجاهدت و سرسختی عجیبی تا شهادت در راه حضرت حق غیر از سقوط كل خط مقدم عراق به چیز دیگری فكر نمیكنند.
سرعت عمل، غافلگیری دشمن و توكل به خدا موجب شده است تا بخشی از اهداف مأموریت گردان بعدی هم به انجام برسد.!!!
اكثر سنگرها تصرف و تقریباً پاكسازی شده و نیروها همچنان با اجرای آتش و انداختن نارنجك در درون سنگرهای دشمن و پشتیبانی آتش خودی بر عقبههای دشمن، سعی می كنند تا كار را یكسره كنند.
احمد احمد قاسم
احمد: حاجی بگوشم بفرما، بفرما حاجی جان!
قاسم: احمد جان به بچههای تعاون (مسئولیت عقب كشیدن شهداء از صحنه نبرد و منطقه ی درگیری به پشت جبهه را دارد) سفارش كن مراقب شهداء باشند نكنه اوضاع تغییر كنه این بچهها در منطقهی دشمن جا بمانند.!! به بچههای بهداری هم بگو از مجروحین خوب مراقبت كنند!
سپس حاج قاسم طی تماسی با نیروهای گردان خط شكن، كه قرار است پس از برقراری امنیت مسیر رودخانه (توسط غواصان)، با قایق به سمت ساحل دشمن حركت كنند، آماده باش داده تا سوار بر قایق تا زمان دستور حركت، آمادگی صددرصد داشته باشند.
هم اكنون خبر رسید كه خط مقدم دشمن سقوط كرده و بچهها به سمت عمق و مواضع خمپارهاندازهای دشمن در حركتاند.
در طراحی عملیات مقرر شده بود كه پاكسازی كامل زمانی صورت بگیرد كه نیروها به عمق رفته و پس از عبور از نخلستان و بستن عقبههای دشمن، آنها را كه در نخلستان ماندهاند اسیر و در صورتی كه نیروهای خود را به صورت تیمی یا گروهی سازماندهی كرده و مقاومت میكنند طی نبردی پارتیزانی آنها را از پای درآورند.
حاج قاسم گوشی بیسیم را گرفته و دستور حركت قایقها را صادر میكند. بلافاصله فرمانده گردانها نیز طی تماسی با فرماندهان گروهان دستور حركت را اعلام میكند.
نیروهای عمل كننده نماز خود را با لباس رزم ادا كرده و از ساعاتی پیش مجهز به جلیقه نجات و آمادگی كامل درون قایقها مستقر شده بودند. بهطوری كه با دستور حركت در ساعت .. : 23 (64/11/20) یعنی 1 ساعت پس از حركت غواصان، و حل شدن بخش عمدهای از خط مقدم عراق، بهطور همزمان قایقها را روشن كرده و از درون نهرهای (مچری، بلامه، معاتیج و علیشیر) منتهی به اروند، حركت خود را به صورت ستونی به سمت رودخانه وحشی اروندی كه همچنان طغیانی و پرتلاطم است؛ آغاز و پس از رسیدن به رودخانه ضمن گرفتن آرایش، حركت خود را در زیر آتش سنگین دشمن و با حداكثر سرعت به سمت ساحل عراق آغاز كردند.
(سكانداران بسیجی بعضاً بهصورت كمكی به یگانها مأمور شدهاند همانها كه زیستشان و اموراتشان در جنوب مثل بوشهر...، و یا شهرهای شمالی.... با قایق ارتزاق میشود. البته تعدادی از سكانداران به عضویت سپاه در آمده بودند)
همهچیز به این حركت بستگی دارد. فكر كنم حدود یكی دو ساعتی از درگیری غواصان گذشته باشد، صدای چندصد (موتور) قایق از لشكرهای عملكننده با گردانهای رزمی، كه در دل تاریكی شب وارد رودخانه اروند شدهاند ترس و وحشتی مضاعف است كه بر نیروهای بعثی وارد كرده و رزمندگان با آرایش آتش و حركت در عرض اروند، در حركت.
غرش توپخانهها و ادوات طرفین در آسمان، و انفجار گلولههای توپ در زمین، و نیز آتش رگباری تیربارهای بعثیها كه همچنان در برخی از سنگرها كه تاكنون پاكسازی نشدهاند، در حال مقاومت بوده و یا آن دسته از نیروهایی كه مجدداً با رخنه به درون سنگرهای خط مقدم منطقه را آلوده كردهاند، با اجرای آتش بصورت تیرتراش در سطح رودخانه معضلی بر نیروهای قایق سوار شده و عرصه را بر آنها بویژه سكانداران تنگ كرده است.
چقدر به نیروها سخت میگذرد كه باید از درون قایقها و در بستر رودخانه نظارهگر دشمن تا دندان مسلح بوده و نتوانند پاسخگوی آتش آنها باشند.
اما چاره چیست؟ باید در راه خداوند متعال تا لحظهی موعود یعنی رسیدن به ساحل دشمن پایداری و صبوری كرده، سپس هجومی همه جانبه را آغاز كرد. نیروها با ذكر أسماء الله و ائمه اطهار لحظه شماری میكنند تا با خون خود در راه خدا و یا در صحنه نبرد پیروزی را به دست آورند.
از سوی دیگر نبرد در منطقهی تصرف شده همچنان با غلبه رزمندگان ادامه دارد و این در حالی است كه آنها در دل دشمن و بدون ارتباط با عقبهها با مشكل كمبود نیرو، مهمات، تغذیه (برای جبران ضعف عمومی كه حاصل شده) و... روبرو بوده و چندان هم مطمئن نیستند كه نیروهای كمكی بتوانند در زیر این حجم آتش خود را به صحنه برسانند.
راوی: حمیدرضا فراهانی نویسنده و روای دفاع مقدس