زندگی شهید سردار قاسم سلیمانی راز و رمزهای زیادی دارد و سبك زندگی و نحوه ارتباط او با خانواده، برای خیلی از مردم جالب توجه است.
شهید سپهبد قاسم سلیمانی دی ماه سال 98 در اقدامی بزدلانه و تروریستی از سوی آمریكاییها به شهادت رسید، برهمین اساس، سهراب سلیمانی، برادر كوچكتر او به بیان نكاتی از سبك زندگی شهید سلیمانی، نحوه ارتباط او با خانواده و ... پرداخته است.
تعجب مربیان از حضور حاج قاسم در مهد كودك
وی از سبك زندگی خاص سردار میگوید، اینكه همیشه بسیار ساده و به دور از هرگونه تجملاتی زندگی میكرد: «وسایل منزل ایشان شاید مربوط به 20 سال قبل باشد و افرادی كه به منزل حاج قاسم آمده اند، این صحبت را تأیید خواهند كرد. حتی مبلهای منزل در دو مرحله تعمیر شده اند چرا كه ایشان هرگز حاضر به تغییر وضعیت و سبك زندگی در سطح معمولی و رو به بالا نبود، با حقوق سپاه زندگی خود را اداره میكرد و هرگز هیچ درآمدی خارج از حقوق سپاه نداشت و خانواده هم به این شرایط قانع بودند.
بنا به روایت فارس، منزل ایشان مزین به تصاویر شهدا و دوستان شهیدش است و در اتاق بزرگ منزل ایشان كه به عنوان مهمانخانه محسوب میشود هر عصر جمعه روضه خانوادگی برقرار بود، حاجی علی رغم مشغله كاری و دوری از زن و فرزند از اول جنگ تا زمان شهادت، بسیار صمیمی و مهربانانه و مثل یك دوست با خانواده رفتار میكرد.
برادر من به فرزندان خود عشق میورزید و آنها را ولایی و دوستدار اهل بیت تربیت كرد، نسبت به مسائل و اوضاع روز بسیار حساس بود و مراقبت میكرد كه خدای نكرده آسیبی به بچهها نرسد، حتی در زمان تحصیل از دبستان تا اتمام دانشگاه سعی میكرد حداقل سالی دوبار شخصاً به محل تحصیل بچهها برود و در جریان وضعیت تحصیلی فرزندانش قرار گیرد. حتی به یاد دارم چند ماه قبل از شهادت، سر زده به مهد كودكی كه نوههای دوقلویش حضور داشتند مراجعه كرد و از مربیان مهد احوال بچهها را جویا شد و از آنجایی كه همه ایشان را میشناسند، این اقدام باعث تعجب مربیان آن مهد شد.»
بچهها اجازه استفاده از نام و عنوان پدر را نداشتند
علی رغم شایعاتی كه برخی به دنبال دامن زدن به آن هستند بچههای حاج قاسم هیچ كدام از نام و عنوان پدر استفاده نكردند، سلیمانی میگوید: «به لطف خدا بچههای حاج قاسم از شجاعت و دینداری برخوردار هستند، تا حد امكان اخلاق و روش زندگی پدر را دنبال كرده و با مراقبت و حساسیت پدر به دور از هرگونه حاشیه اقتصادی و اجتماعی زندگی خود را اداره كرده اند.
علی رغم اینكه دارای شغل آزاد هستند هرگز نه خودشان تمایل به استفاده از نام و عنوان پدر در كار روزمره داشتند و نه و حاج قاسم این اجازه را میداد، چرا كه برادرم معتقد بود با تلاش و درگیر شدن با مشكلات میتوانند مشكلات شان را برطرف كنند و شاید تا این لحظه كسی ندیده و یا نشنیده كه فرزندان ایشان از نام و موقعیت پدر استفادهای داشته باشند.»
چرا از بین بچههای حاج قاسم، دختر كوچكتر نماینده پدر شد؟
برای خیلیها سخنوری و نگاه و تسلط خاص دختر كوچك حاج قاسم نسبت به مسائل خاورمیانه عجیب است، سهراب سلیمانی در این خصوص میگوید: «زینب خانم به لحاظ اینكه فرزند كوچك خانواده است بیشتر اوقات را با پدر سپری میكرد و خیلی از اوقات هم در مسافرتهای مختلف همراه پدر بود، به همین خاطر هم دوستان حاجی، زینب خانم را كاملاً میشناختند.
در واقع زینب شجاعت و نوع برخورد پدر را با مسائل مختلف چه در منزل و چه در مأموریتها از نزدیك میدید و همین باعث شد تا بیشتر روی پدر شناخت داشته باشد، تسلط او به زبان عربی هم به دلیل ارتباط با دوستان پدر در جبهه مقاومت است. تربیت صحیح به لطف خدا در همه بچههای حاج قاسم وجود دارد، اما مقرر كردند كه زینب به عنوان نماینده فرزندان موضوعات را پیگیر كند، اما همه بچهها در پیگیری امورات پدر بعد از شهادت مشاركت فعال دارند.»
احترام خاص حاج قاسم به والدین/دعای پدر برای شهادت پسر
وی در ادامه از ویژگیهای اخلاقی حاج قاسم صحبت میكند: «برادرم از همان دوران نوجوانی از شجاعت و بی باكی خاصی برخوردار بود كه باعث میشد از دیگر هم سن و سالهایش متمایز شود، حاجی به لحاظ حل مشكلات اقتصادی مجبور به مهاجرت به كرمان شد، اما نسبت به پدر و مادر عشق میورزید و سعی میكرد علی رغم مشغلههای كار از اوضاع و احوال اقوام و پدر و مادر غافل نشود.
همیشه در اولین فرصتی كه به دست میآورد به پدر و مادر سر میزد و احترام خاصی برای آنها قائل بود و معتقد بود یكی از دلائل اینكه خداوند روزی اش را خدمت به اسلام و مسلمین و مظلومان جهان قرار داده دعای پدر ومادر، لقمه حلال و دینداری آنها بوده است.
هیچ وقت ندیدم و نشنیدم كه بالای حرف والدین حرفی بزند و یا خواسته آنها را كه عمدتاً رسیدگی به گرفتاری مردم و افراد مراجعه كننده به آنها بود نادیده بگیرد، همیشه سعی میكرد رضایت پدر و مادر را جلب كند چرا كه رضایت خدا را در رضایت آنها میدانست، حتی بچهها و اقوام را به احترام به پدر و مادر سفارش میكرد. ایشان همیشه دست پدر و پای مادر را میبوسید، پدرمان خیلی دوست داشت حاجی به آرزویش كه شهادت است برسد و همیشه برایش دعا میكرد كه این آرزوی برادرم برآورده شود.»
خط قرمز آشكار حاج قاسم چه بود؟
وی به دو خط قرمز آشكار حاج قاسم اشاره میكند: «حاجی دو خط قرمز آشكار داشت، یك ولایتمداری و حفظ حرمت ولایت و دیگری امنیت مردم، كمك به مظلومان جهان و حفظ حرمت خانواده شهدا. حاجی عاشق شهادت بود و برای رسیدن به این آرزو ضجه میزد. خدا میداند كه چقدر عاشق اربا اربا شدن بود و دوست داشت در آتش كینه دشمنان دین خدا بسوزد، اینها در دل نوشته هایش برای دوستان و فرزندانش موجود است.»