یك روزنامه لبنانی با انتشار گزارشی، به ارتباط میان سردار شهید قاسم سلیمانی با خانواده شهید مغنیه و جزئیات شب قبل از شهادت وی پرداخت.
به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه لبنانی الاخبار با انتشار گزارشی تحت عنوان «آخرین نجوا با خانواده مغنیه؛ گویی به سمت قتلگاهم می روم» نوشت: 72 ساعت قبل از شهادت سردار سلیمانی، وی در لبنان بود. اوقات خود را با خانواده شهید عماد مغنیه و سید حسن نصرالله دبیركل حزب الله گذراند.
در این گزارش آمده است: این دیدار بعد از مدتی دوری صورت گرفت. روز سه شنبه یعنی 2 روز قبل از ترورش، درب خانه مغنیه را كوبید. فرزندان عماد مغنیه، او را با نام عمو صدا می كردند. آنها گفتند كه این بار غیبت سردار سلیمانی طولانی شده بود. سردار نیز پاسخ داد كه با توجه به اوضاع امنیتی پیش آمده و تلاش برای ترور او در اكتبر 2019 در شهر كرمان، نمی تواند به راحتی سفر كند. سلیمانی بسیار آرام بود. هر كس كه او را دیده بود این آرامش را حس كرده بود. حضور وی در خانه شهید مغنیه به صورت ناگهانی و از قبل برنامه ریزی نشده بود. سردار سلیمانی برای نماز ایستاد اما برای نخستین بار، خانواده مغنیه پشت او به نماز ایستادند.
شهید سلیمانی بعد از نماز، بر سر سجاده و سجده طولانی خود ماند؛ كاری كه دفعات قبلی در خانه شهید مغنیه صورت نگرفته بود و بعد از شهادت وی، خانواده مغنیه، علت تمام این وقایع را دریافتند. سلیمانی، یك فرد عادی در زندگی خانواده مغنیه نبود. خانه آنها، به مثابه خانه خود او بود. این رابطه میان 2 خانواده، قبل از سال 2000 و مشخصاً در سال 1998 آغاز شده بود؛ زمانیكه سلیمانی فرماندهی نیروی قدس و عماد مغنیه فرماندهی نظامی حزب الله را به دست گرفتند.
شهید سلیمانی طی این سالها به منزل «حاج رضوان» می رفت. زمانیكه حملات رژیم صهیونیستی به لبنان شدت گرفت و در پی آن برق منطقه قطع شد، مغنیه و سلیمانی سلاح به دوش به دل تاریكی زدند. مغنیه در جلو حركت می كرد و سلیمانی پشت وی. زمانیكه آنها به ورودی ساختمان رسیدند، سلیمانی شانه مغنیه را گرفت و گفت: من مسیر را امن می كنم. تو باید زنده بمانی.
شهید سلیمانی تعریف می كرد زمانیكه سوار بر خودرو با مغنیه از سمت قم به تهران در حركت بودند، به یك خودرویی كه آنها را تعقیب می كرد مشكوك شدند. آنها به سمت بیابان حركت كردند. در آن زمان، مغنیه بسیار آرام بود و چهره وی بر اثر ترس یا اضطراب تغییری نكرد؛ نه زمانیكه حس كردیم در خطر هستیم و نه زمانیكه در امنیت بودیم.
مغنیه در سال 2008 در پی وقوع یك انفجار در نزدیكی خودرویش به شهادت رسید. «رونین برگمن» یك نویسنده صهیونیست اعلام كرد كه سلیمانی چند دقیقه قبل از شهادت مغنیه با وی بود. بعد از شهادت مغنیه، سلیمانی آرزو می كرد كه همین گونه به شهادت برسد. وی به اوضاع خانواده مغنیه رسیدگی می كرد و خانواده مغنیه نیز، خانه سلیمانی را خانه خود می دانستند.
در جریان بحران سوریه، شهید جهاد عماد مغنیه، در بلندی های اشغالی جولان حضور داشت. بسیاری از افراد ماهیت فعالیت های وی را نمی دانستند. جهاد چند روز قبل از شهادت، با سلیمانی دیدار كرد و برای حركت به سمت جولان، از سلیمانی اجازه خواست. شهید سلیمانی همیشه با این درخواست مخالفت می كرد اما اینبار موافق بود.
یكی از كسانی كه در این جلسه حضور داشت گفت: جهاد همه را سحر كرده بود و كسی نمی توانست به او نه بگوید. بعد از شهادت جهاد در جریان حمله اسرائیل به خودروی او در سال 2015، سردار سلیمانی به منزل مادربزرگ این شهید در منطقه الغبیری رفت. به محض ورود به این منزل، سردار سلیمانی نتوانست جلوی خود را بگیرد و شب را در اتاق جهاد سپری كرد. زینب دختر حاج قاسم می گوید كه شهادت جهاد، تأثیر بزرگی بر روی سردار سلیمانی گذاشت و از همه می خواست تا دعا كنند به همان روشی كه عماد و جهاد به شهادت رسیدند، به شهادت برسد.
سردار سلیمانی معتقد بود كه عماد و جهاد به این دلیل در خودروهای خود به شهادت رسیدند كه كسی جرأت رویارویی با آنها را نداشت. جهاد مغنیه بر اثر حمله موشكی صورت گرفته به خودرو وی، كاملاً سوخته و چیزی از او باقی نمانده بود. حاج قاسم نیز دوست داشت همین گونه به شهادت برسد.
خانواده مغنیه تعریف می كنند كه 48 ساعت قبل از شهادت سردار سلیمانی، وی در منزل آنها، برای هیچ كاری عجله نمی كرد و تمام كارهایش را با صبر انجام می داد. كسانی كه در آن شب، در منزل شهید مغنیه بودند، از وی خواستند به عراق نرود اما حاج قاسم گفت كه مجبور است به بغداد برود و بعد از آن در تهران می ماند. سردار سلیمانی تلاش می كرد به آنها بگوید كه هدف قرار دادن وی منطقی نیست چرا كه او با عنوان و جایگاه رسمی خود به عراق می رود اما با وجود ترامپِ دیوانه، هیچ منطقی در كار نبود.
سردار سلیمانی بعد از خروج از منزل شهید مغنیه برای دیدار با سید حسن نصرالله راهی شد؛ اما قبل از رفتنش، یك بار دیگر از ماشین پیاده شد و با خانواده شهید، خداحافظی كرد؛ كاری كه برای آنها عجیب بود. فاطمه دختر عماد بعد از دیدار سلیمانی و نصرالله، با حاج قاسم تماس گرفت و مجدداً از او خواست به عراق نرود اما سردار در پاسخ گفت: هوا خوب است و شب، مهتابی؛ گویی به سمت قتلگاهم می روم.
شب جمعه 3 ژانویه، سردار سلیمانی در نزدیكی فرودگاه بغداد به شهادت رسید؛ به همان روشی كه عماد و جهاد به شهادت رسیدند.