«حمید كنگرانی فراهانی» سازنده مجسمههای هایپررئال (واقعگرایانه) است كه اخیراً تندیس شهید سلیمانی را طی 40 روز ساخته و شبیهترین اثر به سردار دلهاست. او بابت بیمهریهایی كه طی سالها فعالیت هنریاش با آنها مواجه شده، گلهمند است.
به گزارش خبرنگار تجسمی خبرگزاری فارس، پس از شهادت سردار سلیمانی، تندیسها و مجسمههای متعددی از این شهید مقاومت ساخته شد كه برخی شباهتهای لازم را به سردار دلها نداشتند، برخی هم از كیفیت و شباهت مطلوبی برخودار بودند. اما بدون شك، شبیهترین تندیس به شهید سلیمانی همانی است كه شب گذشته با حضور برخی هنرمندان و سینماگران كشور در برج میلاد رونمایی شد.
این مجسمه هایپررئال (واقعگرایانه) را «حمید كنگرانی فراهانی» ساخته كه اصالتاً اهل تفرش در استان مركزی است. او كه متولد سال 1358 است، هنر را به صورت خودآموخته دنبال كرده و در دانشگاه دامپزشكی خوانده است!
كنگرانی درباره ماجرای علاقهمند شدنش به مجسمهسازی میگوید: از كودكی نقاشی میكردم و وقتی به سنین نوجوانی رسیدم، مجسمهسازی را هم آغاز كردم. روزی از روزها، در اخبار تلویزیون گزارشی از موزه «مادام توسو» لندن (شامل تندیسهای مومی از افراد مشهور جهان) دیدم و با خودم گفتم من هم باید این كار را انجام دهم. آن زمان ساخت مجسمههای هایپررئال در ایران وجود نداشت، تندیسهایی در موزههای مردمشناسی شامل آدمكهایی برای نشاندادن لباسهای محلی و قومیتها موجود بود. اینترنتی هم وجود نداشت كه بتوان از آن كسب اطلاعات كرد.
* شهید قاضیطباطبایی اولین مجسمه حرفهای من بود
حدوداً 17 ساله بود كه موزه عبرت ایران فراخوانی برای مجسمهسازی از زندانیان مشهور این مكان (كمیته مشترك ضدخرابكاری) منتشر كرد. كنگرانی میگوید: مراجعه كردم و با اینكه نمونه كار نداشتم اما مدیر وقت موزه به بنده اعتماد كرد و افتخار دارم اولین كار هایپررئالم را ساختم كه شهید قاضیطباطبایی بود. آن كار بازتاب خوبی داشت و با عقد قرارداد برای ساخت مجسمه دیگر افراد زندان كمیته وارد كار حرفهای شدم.
این مجسمهساز كه سابقه ساخت تندیس افراد مشهور سینمایی را هم در كارنامه دارد، درباره ورودش به این عرصه توضیح میدهد: به واسطه آقای داریوش نصیری - كه از هنرمندان تئاتری است و با هم تئاتر كار میكردیم- با استاد عزتالله انتظامی آشنا شدم و اولین مجسمه ایشان را در سالهای ابتدایی دهه 80 ساختم كه اكنون در خانهموزه ایشان است. با این كار به عنوان پیشرو در سبك هایپررئال ایران مطرح شدم و همان سالها از طرف بنیاد نوابغ برلین برای تحصیل به آلمان دعوت شدم. چون سربازی نرفته بودم،به رغم پیگیریهای فراوان از سوی بنیاد و وزارت امور خارجه، نتوانستم بورس تحصیلی بگیرم و از این بابت گلهمندم. حتی سردار زادهكمند به بنیاد ملی نخبگان نامه نوشتند اما توجهی به آن نامه نكردند. البته بعداً كه رزومه بنده را در بنیاد ملی نخبگان بررسی كردند، بابت برخوردشان عذرخواهی كردند و گفتند ما در زمینه علمی كار میكنیم و صلاحیت تشخیص اثر هنری را نداریم.
* در دانشگاه دامپزشكی خواندم
كنگرانی در پاسخ به این پرسش فارس كه چرا در دانشگاه رشته هنر را ادامه نداده است، میگوید: میخواستم در هنرستان، رشته هنرهای تجسمی را دنبال كنم؛ آن زمان هم چند نقاشی و مجسمه به عنوان نمونه كار داشتم اما بخاطر نمره پایین ریاضیام مرا نپذیرفتند! به همین دلیل رشته تجربی را ادامه دادم. هنگام كنكور، چون ریز دروس رشته هنر را بررسی كرده بودم، جذابیتی نیافته بودم بنابراین در دانشگاه هم دامپزشكی خواندم. جالب اینكه در این رشته كالبدشناسی، بافت شناسی، عضلهشناسی و... داشتیم و طی آن به طور فلسفی با آناتومی حیوان و انسان آشنا شدم و این موضوع در كار بسیار به من كمك كرده است.
این هنرمند مجسمهساز یادآور شد: در مقطعی كه تندیس استاد علی نصیریان را ساخته بودم، مدیر موزه «مادام توسو» آن را دیده بود و به مدت دو هفته برای خلق اثر به این موزه دعوت شدم. اما همچنان سربازی نرفته بودم و به همین دلیل با اینكه تشكیل خانواده داده بودم، دنبال كارهای سربازی رفتم كه البته متوجه شدم بیماری دارم و همین موضوع موجب معافیت پزشكیام از سربازی شدم.
* انجمن مجسمهسازان ایران عضویتم را نپذیرفت!
وی در پاسخ به این پرسش كه چرا عضو انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران نیست، گفت: با اینكه دو بار درخواست رسمی برای عضویت دادم، چون برای ارسال رزومه به كشورهای خارجی و همچنین بیمه هنرمندان نیاز داشتم؛ اما انجمن مجسمهسازان ایران درخواست مرا رد كرد و به همین دلیل از آنها گلهمندم. در حالی كه نه تنها در ایران، كه در كشورهای آلمان، كانادا، بلاروس، تركیه و عراق آثار من موجود است.
این سرخوردگیها باعث شده بود كه كنگرانی از ایران مهاجرت كند. مدتی در آلمان بود؛ یك سالی را هم بلاروس گذراند و سپس در تركیه مستقر شد و آنجا كارگاه برپا كرد، چون ارسال آثار به اروپا بسیار راحت بود. خودش در این باره میگوید: حقیقتش رفته بودم كه به ایران برنگردم، چون گلهمند بودم. حتی از انجمنهای یهودی پیشنهاد تغییر دین و حمایت را داشتم اما نپذیرفتم، چون عاشق سرزمینم هستم. اینها هم شعار نیست؛ واقعیت قلبی است.
* ماجرای بازگشت به ایران
سال آخر شهردار بودن محمدباقر قالیباف بود كه برای تكمیل موزه مشاهیر ایران از كنگرانی دعوت شد و او به ایران بازگشت. این هنرمند توضیح داد: آن زمان اوج رذالتهای داعش و رشادتهای حاج قاسم سلیمانی بود. به ایشان علاقه بسیاری داشتم و نامهای نوشتم و ابراز علاقه كردم اولین كاری كه در ایران میسازم، تندیس ایشان باشد ـ چون قهرمان ملی است ـ البته كه حاج قاسم نمیپذیرفت.
وی افزود: پس از اعلام شهادت سردار سلیمانی، بلافاصله به دكتر جعفری مدیرعامل موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس پیام دادم و برای ساخت تندیس شهید سلیمانی اعلام آمادگی كردم و ماحصل آن تندیسی از حاج قاسم شد كه طی 18 روز ساختم.
كنگرانی درباره دومین تندیسی كه از شهید سلیمانی ساخته و اخیراً رونمایی شده است، گفت: از بنیاد شهید سلیمانی و خانواده معظم ایشان با بنده تماس گرفتند و موضوع ساخت تندیس را مطرح كردند و افتخار داشتم تندیس ایشان را در نخستین سالگرد شهادت بسازم.
* خمیر مجسمهها نوعی پلیمر مخصوص است
ساخت هر تندیس بین یك و نیم تا 2 ماه طول میكشد. به عنوان نمونه، تندیس اخیر شهید سلیمانی طی 40 روز ساخته شده است. مواد این تندیسها نوعی سیلیكون پلیمری است كه مخصوص مجسمهسازی است و تفاوتش با مواد سابق این است كه میتوان آن را رنگ كرد و حتی شستوشو داد.
كنگرانی كه در فیلم «غلامرضا تختی» به تهیهكنندگی سعید ملكان هم مسئولیتگریم سهبعدی را بر عهده داشته است، درباره وزن هر تندیس گفت: معمولاً تندیسها 40 كیلوگرم هستند و البته فقط صورت و نقاطی از بدن كه دیده میشود ـ مانند دستها ـ با خمیر سیلیكون ساخته میشود، چون این خمیر بسیار گران است و برای تهیه آن مجبوریم آن را به صورت مسافری وارد كشور كنیم.
او ابراز امیدواری كرد: آكادمیهایی كه در ایران هستند، كار مجسمهسازی را جدی بگیرند. چون هر هنری به یك سری مبانی نیاز دارد و لازم آن را درست بیاموزیم و آموزش دهیم. شبیهسازی بسیار كار سختی است، چون در تصویریسازی دو بعدی از یك وجه نگاه میكنیم اما در سهبعدی باید مختصات را در ذهن اسكن سهبعدی كنیم و سپس آن را روی مجسمه پیاده كنیم. در مجسمههای قبلی مانند آیتالله رفسنجانی، ابعاد را از روی مدل واقعی اندازه میگرفتم تا نزدیكترین حالت به فرد باشد، اما برای شهید سلیمانی این موضوع امكانپذیر نبود و از روی حافظه و تجربه، ابعاد را به دست آوردم و ساختم.