صدای جمهوری اسلامی ایران

كارشناس مسائل بین الملل گفت: اتفاقاتی كه بعد از ترور سردار سلیمانی افتاد، نشان داد كه تصور تضعیف ایران در منطقه درست نیست و جبهه‌ی انقلاب اسلامی و وفاداران به آرمان جمهوری اسلامی در منطقه قدرت بیشتری پیدا كردند.

گروه سیاسی خبرگزاری فارس: حدود 2 سال از ترور ناجوانمردانه سردار بزرگ جبهه مقاومت می گذرد. سرداری كه توانست با رشادت و جان بركفی خود شجره خبیث داعش كه هم برای منطقه و هم برای جهان خطر داشت را از ریشه بخشكاند، اما این موضوع خوشایند موسس داعش یعنی آمریكا نیامد تا اینكه دونالد ترامپ رئیس جمهور وقت ایلات متحده آمریكا در 13 دی ماه 98 دستور به ترور سردار سلیمانی داد و آن اتفاق دردناك فرودگاه بغداد را رقم زد. در همین راستا گفتگویی با علیرضا كوهكن كارشناس مسائل بین الملل و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی انجام داده ایم.

وی معتقد است تفكر و ایده‌ی «امنیت مردم‌پایه»‌ سردار سلیمانی كه برگرفته از ایده‌ی انقلاب اسلامی بود، جلوی بسیاری از اتفاقات تلخ در منطقه ی خاورمیانه را گرفت و بسیاری نقشه‌های دشمنان را ناكام كرد.

متن این گفتگو را در ادامه خواهیم خواند:

تلاش‌های طولانی سردار سلیمانی تأثیر مستقیمی در زندگی مردم داشت

***اقدامات سردار سلیمانی چه تأثیری در ایجاد امنیت ایران و سایر كشورهای منطقه داشته و چه تغییری در استراتژی آمریكا برای ایجاد ناامنی ایجاد كرده است؟

كوهكن: تلاش‌های طولانی و مجاهدانه‌ی سردار سلیمانی طی سال‌های متعدد، تأثیر مستقیمی در زندگی عمومی مردم داشت. آمریكایی‌ها برای اینكه در منطقه حضور و تداوم داشته باشند، نیاز به جریان مستمر ناامنی دارند. برای مثال، مردم عراق تلاش كردند آمریكا را از كشورشان بیرون كنند. این اتفاق در دولت آقای مالكی افتاد و آمریكایی‌ها به‌ظاهر عراق را ترك كردند، امّا بعد به‌واسطه‌ی ایجاد داعش به عراق برگشتند و الآن هم حضور دارند و در مقابلِ تلاش مجدد مردم عراق و مصوبه‌ی پارلمان برای خروج مقاومت می‌كنند.

جریان مستمر ناامنی در حضور آمریكا، عنصر مهمی در مناطق مختلف است و فقط به منطقه‌ی ما مربوط نمی‌شود. الآن هم آمریكایی‌ها قصد دارند برای مدیریت چین، در شرق آسیا و در دریای چین جنوبی حضور داشته باشند. از زمانی كه چنین برنامه‌ای در سیاست‌ ایالات متحده اتفاق افتاد، روزبه‌روز تنش و ناامنی امنیتی در آن منطقه بیشتر شد؛ حتی سال‌ها بعد از تقسیم چین به سرزمین اصلی و تایوان، الآن آن‌ها در حال حركت به‌سمت تنش امنیتی و جنگ هستند. در ظاهر ممكن است كه ارتباطی نداشته باشد، امّا چرا آمریكا همراه خود ناامنی می‌آورد؟ داستانی در ادبیات ایالات متحده وجود دارد كه می‌گویند، می‌دانید چرا در آمریكا هیچ‌وقت كودتا نمی‌شود؟ چون آمریكا در واشنگتن سفارت ندارد و به همین دلیل ناامنی در آنجا اتفاق نمی‌افتد. در منطقه‌ی ما هم همین‌طور است. در این منطقه حكومت‌های مختلفی به‌لحاظ بنیان ضعیف‌ هستند؛ یعنی این حكومت‌ها رابطه‌ی خوبی با مردمشان ندارند، نظر مردم برایشان مهم نیست و فساد گسترده‌ای دارند. خب، در این حكومت‌ها زمینه‌ی ناامنی وجود دارد. آمریكا هم از این زمینه استفاده می‌كند.

اقداماتی كه شهید سلیمانی در منطقه و در مبارزه با جریانات ناامنی انجام داد، یك وجه آن توجه به مردم منطقه بود و وجه دیگر آن، توجه به سیاست كلان ایالات متحده بود. ایجاد مبارزه‌ی گسترده و جانانه و مبارزه با گروه تروریستی داعش، اتفاقاتی بود كه سیاست ایالات متحده برای آن آماده نبود. این عدم آمادگی از گزارش‌های رسمی و صحبت‌های مقامات آمریكایی مشخص بود. در مذاكرات، مقامات آمریكایی درباره‌ی این موضوع صحبت می‌كردند كه داعش حداقل بیست سال دیگر در منطقه حضور دارد. به نظرم، همه‌ی ساكنان منطقه و ناظران آگاه بیرونی این را پذیرفته‌‌‌‌اند كه اگر تلاش و مدیریت شهید سلیمانی نبود، داعش حداقل بیست سال دیگر در منطقه باقی می‌ماند. كاری كه حاج قاسم كرد، باعث شد ما خیلی زودتر از آن چیزی كه سیستم‌های سیاسی و اطلاعاتی تصورش را می‌كردند، شاهد پایان حكومت داعش باشیم.

ایجاد ناامنی؛ بهانه حضور خارجی ها در منطقه

جریان ناامنی بهانه‌ای برای خارجی‌هاست تا بیایند و حضور داشته باشند و استفاده كنند؛ امّا حضور آنان برای مردم منطقه ویرانی، ترس و وحشت دارد. طی همه‌ی این سال‌ها، ما شاهد اقداماتی از قبیل قتل‌عام و سر بریدن بوده‌ایم. اگر در شبكه‌های اجتماعی كاری كنید كه كوچك‌ترین نشانی از خشونت داشته باشد، حذف می‌شوید؛ امّا همه شاهد بودیم كه آنان آشكارا و برای اینكه تبلیغی باشد، علیه مردم منطقه و مسلمانان و كودكان فیلم‌ها و صحنه‌های خشونت‌آمیز و غیرقابل‌باور منتشر كردند. واقعیت این است كه بدون مقابله‌ی با آن‌ها، منطقه‌ی ما قطعاً روی آرامش را نخواهد دید.

البته مردم منطقه واقعاً مدیون مجاهدت‌های سردار بزرگ ما هستند. علی‌رغم همه‌ی تضادهایی كه در منطقه وجود دارد، این مسئله قابل‌انكار نیست و خیلی‌ها آن را پذیرفتند. آن‌هایی كه چنین تجربه‌ای دارند، این را می‌دانند. تلاش‌ها و زحمات و از آن مهم‌تر، تفكر و ایده‌ی «امنیت مردم‌پایه»‌ی سردار سلیمانی كه برگرفته از ایده‌ی انقلاب اسلامی بود، جلوی این اتفاق را گرفت و نقشه‌های دشمنان را ناكام كرد.

نبود سردار سلیمانی ضربه‌ی بزرگی برای جبهه‌ی مقاومت است

***ترور شهید سلیمانی در بعد منطقه‌ای چه تأثیری بر منافع آمریكا داشت؟ آیا این تأثیر جنبه‌ی سلبی و منفی داشت؟ یا آن طوری كه خود آمریكا عنوان می‌كند، هدفش از این ترور جنبه‌ی مثبت و ایجابی داشته است؟

كوهكن: در واقع، نبود سردار سلیمانی ضربه‌ی بزرگی برای جبهه‌ی مقاومت است. سال‌ها باید تلاش كرد تا چنین شخصیت بزرگی درست شود. سردار سلیمانی ناگهانی درست نشد. ایشان حاصل چهل سال مجاهدت، تجربه، تمرین و كارهایی بود كه نتیجه‌‌اش حاج قاسم سلیمانی شد. قطعاً نبود ایشان برای منطقه‌ی و مردم و كشور ما ضربه‌ی بزرگ است.

آمریكایی‌ها از این جهت یك امتیاز به‌دست آوردند؛ امّا اتفاقاتی كه بعد از شهادت سردار سلیمانی افتاد، نشان داد كه آمریكا به آن هدفی كه می‌خواسته نرسیده است. آمریكایی‌ها گفتند ما این كار را به دو دلیل انجام دادیم. اوّل از سلیمانی انتقام گرفتیم و دوم، سلیمانی نقشه‌ی ما را به‌ هم زد.

امّا واقعیت این است كه شهادت سردار سلیمانی دقیقاً نتیجه‌ی عكس داشت. رسانه‌های غربی این موضوع را پوشش نمی‌دهند. اگر اخبار را كنار هم بگذاریم، تقریباً از یك‌ماه‌ونیم بعد از شهادت سردار سلیمانی، هیچ هفته‌ای نبود كه به نیروهای آمریكایی در این منطقه حمله نشود. این اتفاق بی‌سابقه است. آمریكایی‌ها با برنامه‌ریزی پایگاه‌هایی را ایجاد كرده بودند تا بیست سال در عراق بمانند، ولی شاهدیم كه پارلمان عراق به‌خاطر شهادت سردار سلیمانی، مصوبه‌ی اخراج آمریكایی‌ها را تصویب كرد و این موضوع جدی پیگیری خواهد شد. از جمله مسائلی كه گروه‌های مختلف با آن موافق‌اند، خروج آمریكاست. البته در تقسیم قدرت داخلی كمی نظرات متفاوت است، امّا در مورد رفتن آمریكا یكسان است.

آمریكا تا حد زیادی توان تعامل منطقه‌‌ای خود را از دست داده است. در واقع، این مهم نیست كه آمریكا بعد از جنایت خود چه تبلیغاتی می‌كند، مهم این است كه آن‌ها محبوب‌ترین شخصیت منطقه را حذف كرده‌اند. این كار بغض و نفرت چند برابری ایجاد می‌كند كه به‌راحتی قابل حذف نیست؛ آن فضای روانی كه در سیاست آمریكا ایجاد می‌شود و اثری كه می‌گذارد و ضربه‌ای كه به قدرت آمریكا می‌زند، قابل حذف نیست.

از یك طرف آمریكا به بخشی از هدف خود رسید و ما حاج قاسم را از دست دادیم. این ضربه‌ قابل جبران نیست، امّا از آن طرف با حذف حاج قاسم به اهداف خود نرسیدند. ارزیابی‌های كنگره‌ی آمریكا هم همین را می‌گوید.

***ایران برای بازدارندگی در مقابل چنین اقداماتی، دارای چه ظرفیت‌ها و فرصت‌هایی است؟

كوهكن: اقدام مبتنی بر قدرت، تنها مسئله‌ی بازدارنده در روابط بین‌الملل است. پایبندی به حقوق و تعهدات و اخلاق از جمله مسائلی است كه ما عموماً به آن پایبندیم. دشمن ما، پایبندی و توجهی به این مسائل ندارد. به نظر من، جلوگیری از چنین اقداماتی جز در سایه‌ی دكترین بازدارندگی ایران اتفاقی نمی‌افتد. برای مثال، اسرائیلی‌ها هر چند وقت یك‌بار حمله‌ای به سوریه دارند. بهانه‌ی آن‌ها برای حمله چیست؟ می‌گویند هدف ما زدن امكاناتی است كه از سوریه به حزب‌اللّه لبنان ارسال می‌شود. خب، اگر هدف لبنان است و شما میدانی كه قرار است این تأسیسات به لبنان برود، چرا لبنان را نمی‌زنید؟! لبنان هیچ سیستم ضدهوایی ندارد؛ حتی امكانات ضدهوایی‌اش در جنگ جهانی دوم هم قابل استفاده نبود، الآن كه دیگر جای خود دارد.

***چرا این حملات به‌جای لبنان در سوریه اتفاق می‌افتد؟

كوهكن: دلیلش، منطق بازدارندگی حزب‌اللّه است. حزب‌اللّه اعلام‌كرده اگر شما به لبنان حمله كنید، ما به فلسطین اشغالی و رژیم صهیونیستی حمله می‌كنیم. به همین دلیل به لبنان حمله نمی‌كنند. اگر حمله‌ای اتفاق بیفتد، اسرائیل می‌داند كه حزب‌الله واكنشی خواهد داشت. پس، لزوماً قدرت سبب كنش نیست، تصور از واكنش در روابط بین‌الملل سبب كنش است.

یكی از دلایل مهم امنیت كشور ما بعد از ماجرای جنگ تحمیلی هم دقیقاً همین است. در زمان حمله‌ی صدام به ایران، مردم ما نشان دادند كه به هر قیمتی از منافع خود دفاع می‌كنند. درست است كه ما در جنگ تحمیلی خیلی مظلوم بودیم و در برابر قدرت‌های بزرگ جهانی با دست خالی ایستادگی كردیم، ولی مردم این منطق را جا انداختند كه ایرانی‌ها به هر قیمتی از خودشان دفاع می‌كنند. اینكه چه كسی در مقابلشان است، باعث نمی‌شود كه تسلیم بشوند. در اینجا هم همین‌طور است. اگر این منطقه خدشه‌دار شود، اتفاقات دیگری با خود به همراه دارد. در جریان شهادت سردار سلیمانی هم ما تلاش كردیم كه این را به همه نشان دهیم؛ یعنی بعد از جنگ جهانی دوم، برای اوّلین‌بار یك دولت مستقر كه با آمریكا در حال جنگ نبوده به‌صورت رسمی پایگاه ایالات متحده را هدف قرار داد. ما نشان دادیم كه در پاسخ‌دادن خیلی جدی هستیم. البته این موضوع جای بحث دارد كه آیا واكنش ما كافی بوده یا نه؛ یعنی یكی از انتقادات به دولت قبل این است كه شاید باید بیشتر واكنش نشان می‌دادیم.

به هر جهت، ما نشان دادیم كه اراده‌ی پاسخ‌دادن داریم و اگر این اراده را حفظ كنیم، خیلی از اتفاقات نمی‌افتد. الآن رژیم صهیونیستی به‌لحاظ امكانات تردیدی ندارد كه عملیاتی ضد منافع مردم ایران انجام بدهد؛ امّا چرا انجام نمی‌دهد؟ چون از آن طرف تردیدی ندارد كه اگر چنین كاری كند قطعاً پاسخ خواهد گرفت و این ریسك را نمی‌كند. اگر قسمت دوم معادله با تردید مواجه شود، آن‌وقت امنیت ما زیر سؤال می‌رود.

به نظر بنده هر چقدر قسمت دوم پُررنگ‌تر باشد، امنیت ما بیشتر حفظ می‌شود؛ یعنی هر چقدر طرف مقابل ما مطمئن باشد كه ما در واكنش نشان‌دادن و در دفاع از منافع خودمان كوچك‌ترین ملاحظه و تردیدی نداریم، سطح امنیتی ما بالا می‌رود؛ چون جلوی كنش او را می‌گیرد.

آمریكایی‌ها برای تغییر نقشه‌ی غرب آسیا چند طرح اجرا كردند

***یكی از مقامات ارشد سیا در گفت‌وگویی به این موضوع اشاره‌كرده كه ترور شهید سلیمانی باعث شد نقشه‌‌ی منطقه‌ی غرب آسیا نسبت به پنجاه سال اخیر تغییر كند؛ منظورش این بود كه این اتفاق تغییردهنده‌ی قواعد بازی هم بوده است. این ترور به چه سمت تغییردهنده‌ی قواعد بازی بوده است؟ آیا ما شاهد تغییر قواعد بازی بودیم؟

كوهكن: آمریكایی‌ها برای تغییر نقشه‌ی غرب آسیا چند طرح اجرا كردند. دو طرح در زمان دولت جرج دبلیو بوش و یك طرح هم در دولت اوباما انجام دادند كه در هیچ‌كدامشان موفق نشدند. طرحی هم كه برای غرب آسیا در دولت ترامپ انجام شد، حذف سردار سلیمانی بود؛ چون نقشه‌ی فعلی منطقه‌ای كه ما در آن زندگی می‌كنیم از صد سال قبل در معاهده‌ای به اسم «سایكس‌ پیكو» بعد از شكست امپراتوری عثمانی تدوین ‌شده است. وقتی امپراتوری عثمانی فروپاشید، نقشه‌ی جدید منطقه را غربی‌ها كشیدند. آنان تصور می‌كردند كه بعد از صد سال نقشه تغییر می‌كند و آمریكایی‌ها تلاش كردند تا نقشه‌ی خود را در منطقه عملی كنند. نقشه‌ی آنان مبتنی بر این بود كه دولت‌های بزرگ كوچك شوند و تعارضات، تعارضات مذهبی و قومی باشد؛ یعنی درگیری مداوم همیشگی و چندپارگی‌هایی كه در آن درگیری دائم وجود دارد، در كل منطقه پراكنده شود.

آنان هم در دولت بوش و اوباما و هم از طریق حمله‌ی مستقیم نظامی و ایجاد گروه‌های تروریستی این تلاش را پیش بردند. هیچ‌كدامش هم موفق نشدند. علت عدم موفقیتشان هم این بود كه گفتند ایران در مقابل ما قرار دارد و آن كسی كه سیاست منطقه‌ای ایران را پیش می‌برد، شخصی به اسم سلیمانی است. به همین دلیل به این نتیجه رسیدند كه سلیمانی را حذف كنند تا این نقشه آن‌طوری كه می‌خواهند، شكل بگیرد. البته آمریكا تلاش كرد منطقه را در جهت خواست خودش شكل بدهد؛ امّا اگر به تاریخ شهادت سردار سلیمانی نگاه كنید، در آن زمان منطقه دقیقاً برعكس آن چیزی بود كه آمریكایی‌ها می‌خواستند؛ یعنی سربازان ایرانی یا نیروهایی كه وفادار به آرمان انقلاب اسلامی هستند، پایشان به ساحل مدیترانه رسید. دو هزار و ششصد سال پیش ما تا مدیترانه رفتیم، ولی بعد از آن دیگر نتوانستیم به آنجا برسیم؛ حتی در زمان امپراتوری‌های بزرگ قبل از اسلام هم پای ما دیگر به آنجا نرسید.

آمریكا آمد و هزینه‌ی بسیار هنگفتی كرد، ولی نقشه‌ی منطقه دقیقاً برعكس آن چیزی شد كه آمریكا می‌خواست. تصورشان این بود كه با شهادت سردار سلیمانی به خواسته و تغییر نقشه دست پیدا می‌كنند؛ یعنی آن چیزی كه ایران می‌خواهد كم‌كم متزلزل‌شده و فرومی‌پاشد.

یك بحث در نظریات ژئوپلیتیك هست كه مقامات آمریكایی هم در زمان ترور به آن استناد می‌كردند. آن‌ها می‌گفتند كه ما در حال از بین بردن كنش‌های ایران در بیرون از مرزها برای تأمین امنیت منطقه هستیم. در نتیجه، ایران به داخل مرزهای خود برمی‌گردد و در این صورت امنیتش بیشترین آسیب‌پذیری را خواهد داشت. اتفاقاتی كه بعد از ترور سردار سلیمانی افتاد، نشان داد كه این تصور درست نیست؛ یعنی جبهه‌ی انقلاب اسلامی و وفاداران به آرمان جمهوری اسلامی در منطقه قدرت بیشتری پیدا كردند. آن مشكلی كه در لبنان ایجاد شده بود تا حد زیادی مدیریت شد؛‌ حتی لبنانی‌ها از ما سوخت خریدند. در واقع، حضور ما در لبنان غیر از موضوع امنیت در حوزه‌ی تعاملات اقتصادی هم گسترش پیدا كرد. مبادلات ما قبلاً فقط در یك بخش اندكی بود و در حوزه‌ی كالاها و صادرات زیاد جدی نبودیم.

حتی قدرت مجاهدان یمنی هم روزافزون شد. باقی منطقه هم همین‌طور؛ آمریكا مجبور شد از افغانستان به آن شكل فضاحت بار خارج شود و فرار كند. در نتیجه، نقشه‌ی منطقه با تصور آمریكایی‌ها پیش نرفت.

یكی از انگیزه‌های ترامپ تبلیغی بود برای اینكه دستاوردسازی در سیاست خارجی كند

***علی‌رغم ادعاها و تهدیداتی كه همیشه از سوی آمریكا به‌ویژه رژیم صهیونیستی برای ترور سردار سلیمانی وجود داشت، چرا این اتفاق در ژانویه‌ی 2020 رخ داد؟ این بازه‌ی زمانی آیا علت خاصی داشته است؟

كوهكن: به نظر بنده، این بازه به مناسبات داخلی برمی‌گردد. البته عوامل داخلی و بین‌المللی هم دست‌به‌دست هم داد تا این ترور اتفاق بیفتد. ما چند اتفاق در آن زمان داشتیم كه این‌ها در كنار هم قرار گرفت. البته یك‌سری اتفاقات هم در داخل كشور افتاد و این تصور برای آمریكایی‌ها ایجاد شد كه ایران در موضع ضعف بسیار زیاد است و قطعاً واكنشی را كه باید نشان بدهد، نشان نخواهد داد. این مسئله برای آمریكا تحریك‌كننده بود.

در عراق هم دولتی وجود نداشت؛ یعنی دولت مستقر با اعتراضاتی كه آمریكایی‌ها ایجاد كردند، مجبور شد استعفا بدهد و دولتی وجود نداشت. بنابراین، شرایط فراهم بود كه آمریكا هر كاری كه می‌خواهد انجام دهد. در منطقه هم نوعی هرج‌ومرج وجود داشت. شرایط سیاسی موجود جلوی دخالت طرف‌های گوناگون را نمی‌گرفت و‌ آشوب به سطح بالایی در منطقه رسیده بود. آشوب امنیتی نبود، امّا آشوب سیاسی بود. از طرف دیگر، دولت آقای ترامپ در ایالات متحده داشت به انتخابات نزدیك می‌شد و هیچ دستاوردی در حوزه‌ی سیاست خارجی نداشت. به نظر بنده، یكی از انگیزه‌های ترامپ علی‌رغم اینكه موضوع منطقه‌ای را مطرح كرد، تبلیغی بود برای اینكه دستاوردسازی برای خود در سیاست خارجی كند. البته ریسك خیلی بزرگی كرد و آن تصمیم نابخردانه و جنایت‌آمیز را علی‌رغم همه‌ی مقررات و دستورالعمل‌هایی كه در این زمینه وجود دارد، انجام داد.

انتهای پیام/

مرتبط با این خبر

  • روایت علی لاریجانی از نمایشی منقلب‌كننده / حاج‌قاسم از چه چیز خسته بود؟

  • تبیین تمام عیار فرهنگ دفاع مقدس با كوتاهی مواجه بوده است

  • «شهید غوابش» مدافع حرمی كه از مسجد رشد كرد/بابا عاقبت به خیر شد

  • اقدام پارلمان اروپا علیه سپاه بدعتی در قواعد بین الملل است

  • رشد شعر آئینی و شعر دفاع مقدس چشم‌گیر بوده است

  • استاندار كردستان: گرامیداشت شهدا مانع تحریف دشمنان از وقایع دفاع مقدس می‌شود

  • ترویج فرهنگ ایثار و شهادت هدف همایش «بانوی مهر»/ حضور بانوانی از آمریكا و كانادا در این همایش

  • سردار نقدی: استمرار راه شهید سلیمانی با تأمین نیازهای مردم/ «اصناف» قهرمانان جنگ اقتصادی هستند

  • سرلشكر سلامی: لشكری كه شهید دقایقی ساخت پایه گذار حشدالشعبی در عراق شد

  • رهبرانقلاب: در كشور به اتحاد كلمه و همدلی نیاز داریم