صدای جمهوری اسلامی ایران

امروز مصادف با سالروز وفات حضرت ام‌البنین(س) است كه در كشور ما روز «تكریم مادران و همسران شهدا» نامیده‌ می‌شود. به‌همین بهانه، به بازخوانی روش تربیتی مادر شهید قاسم سلیمانی پرداخته‌ایم.

به گزارش خبرگزاری مهر، حاج قاسم سلیمانی اسطوره‌ای بود كه زن و مرد و پیر و جوان و مذهبی و غیرمذهبی در شهادت‌شان گریستند و افسوس خوردند اما كم‌تر كسی در این میان به بخشی از وجود ایشان فكر می‌كند كه تربیت چنین پدیده‌ای به دست توانمند او بوده است. مادر! فاطمه سلیمانی مادر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، در یكی از روستاهای طایفه‌ای استان كرمان به دنیا آمد. در دورانی كه ملت ایران درگیر سختی‌های زیادی بوده و بیماری و قحطی دامن‌گیر ایرانی‌ها بوده است، با تمركز روی روش تربیتی این مادر مطالبی دیده می‌شود كه قطعاً در رشد هر مرحله شخصیت یك اسطوره، چنان تأثیری داشته كه 40 سال بعد از انقلاب اسلامی ایران، تمام كشور در برابر خلوص ایشان سر تعظیم فرود می‌آورند. در كتابی با نام از چیزی نمی‌ترسیدم كه خاطرات شهید سلیمانی با قلم و دست‌خط خودشان نوشته شده و بعد از شهادتشان چاپ شده است بخشی از این مطالب قابل توجه آمده كه در این گزارش به مرور آن‌ها می‌پردازیم.

من و مادرم!

در ابتدای كتاب مادرشان را این‌گونه معرفی می‌كنند: «علی‌الظاهر پس از مراسم خواستگاری، مادرم در سن 14 سالگی به عقد پدرم در می‌آید. معمولاً مدت عقد در عشیره‌مان تا دو سال هم طول می‌كشید. ازدواج می‌كنند و سر زندگی‌شان می‌روند. فرزند اول‌شان سكینه بود كه در سن سه سالگی با مرض سیاه‌سرفه فوت می‌كند. خواهرم هاجر و برادرم حسین هم بعد از او به دنیا می‌آید و بعد آن‌ها من بودم. مدتی بعد از تولدم، در زمستان سردی دچار مریضی سرخچه می‌شوم كه پدر و مادرم امیدی به شفای من نداشتند. در سرمای زمستان، مادرم در حالی‌كه برف تا بالای زانو آمده بود، مرا به پشت خود می‌بندد و به سمت رابُر جهت معاینه دكتر می‌برد. علاقه من به مادرم و شاید هم علاقه متقابل او به من، موجب می‌شود كه من به جای دو سال سه سال شیر بخورم. روزهای جدایی من از سینه پر مهر و محبت مادرم روزهای سختی بود. كم‌كم عادت كردم. سال‌ها طول كشید تا در سینه مادرم دیگر شیری نباشد. آرام آرام از بغل مادرم به چادر بسته شده به پشت او منتقل شدم. بعضی وقت‌ها از صبح تا ظهر یكسره، روی پشت او داخل چادر بسته شده قرار گرفته بودم و او در تمام این مدت در حال كار كردن بود. یا درو می‌كرد یا بافه جمع می‌كرد و یا خانه را رفت و روب می‌كرد و یا گلّه را شیر می‌دوشید. غذا و نان می‌پخت و… و من چه آرامشی داشتم در پشت او. همان‌جا می‌خوابیدم. به نظرم مادرم هم از حرارت من آرامش داشت. زمانی كه راه افتادم مادرم كارش بیشتر شد. یا با پای برهنه و یا با دمپایی پلاستیكی مادرم دنبالش راه می‌افتادم. مثل جوجه اردكی دنبال او بودم.»

این‌ها نقل قولی از خود شهید است كه با زبانی شیوا محبت میان مادر و فرزند را بیان كرده است. همین نعمت آغوش كه در نسل‌های امروزی از طرف روانشناسان بسیار توصیه می‌شود كه مادر از فرزندش دریغ نكند، چه دریای بی‌كرانی را به جسم نحیف قاسم چند ساله متصل می‌كرده است و او را از محبت مادری سرشار. اغنای كودك از حضور مادر یكی از اصول توصیه شده روانشناسان امروزی است.

از مهم‌ترین نكاتی كه در كتاب از چیزی نمی‌ترسیدم مشاهده می‌شود ساده زیستی این خانواده بوده است. یكی از تنقلاتی كه مادر ایشان به فرزندانش می‌داده، شلغم پخته خشك شده بوده و در همه جای كتاب، حاج قاسم از این خوراكی با احساس عمیقی یاد می‌كند. حتی در جاهایی كه از مادرش دور است با خوردن این خوراكی، یاد مادر می‌كند. انگار محبت مادر در یك خوردنی به ظاهر بی‌مزه خشك شده، چنان شیرین و دلچسب مزه می‌كند كه بهترین شیرینی‌ها و غذاها زیر دندان این مزه را ندارد. چقدر از مادران این روزها، برای غذای جسم و روح فرزندان خود، در خانه با دست و دل خود، محبت را درون تنقلات می‌برند و به فرزندانشان هدیه می‌دهند؟ زیبایی و طعم ظاهری تغذیه فرزندان و استفاده سهل از خوراكی‌ها برای ما، آدم‌های امروزی اولویت بلاشك است.

شهید سلیمانی از سختی‌های آن دوران می‌گوید: «ما در ایام فروردین بعد از سیزده، كه زن‌ها می‌گفتند شوم است به سمت ارتفاعات تنگل كوچ می‌كردیم. مادرم پَلاس (سیاه‌چادر عشایری) را لب جوی آب می‌زد و جُغ‌ها (حصاری كه با نی می‌ساختند و دور چادر می‌زدند.) را می‌كشیدند. بزها در آن فصل شیر كمی داشتند و زن‌های فامیل باهم قرار می‌گذاشتند كه هر روز تمام شیرها نوبت یكی باشد. یادم هست، آن وقت‌ها از مادرم كه ظهرها ماست طلب می‌كردیم، در جواب‌مان می‌گفت: نه ننه! امروز شیرها نوبت خاله‌ته و یا نوبت ایران زن مش عزیزه!

آن روزها حمامی نبود. پس مادرم برای استحمام ما قابلمه بزرگ مسی را پر از آب و روی آتش، حسابی داغ می‌كرد. بعد با آب جو سرد و گرم می‌كرد و جان و سرمان را با آب و صابون رخت‌شویی و برخی وقت‌ها هم با اشلون (نوعی گیاه تمیز كننده) می‌شست.

كلاً دو دست لباس بیشتر نداشتیم. مادر لباس‌ها را چون كك و شپش زیاد بود، در آب جوش به شدت می‌جوشاند. بعد لب جوی می‌شست و خشك می‌كرد.»

مادری كه چنین ظرافت سلامت جسم كودك را مهم می‌داند تا حدی كه سختی‌های مذكور را به جان می‌خرد، ببینید برای سلامت روح فرزندش چه كرده است.

لباس كم در سرمای شدید زمستان

در ادامه خاطرات ایشان در این كتاب آمده كه مادرشان فرزندانش را در چه شرایط سختی بار می‌آوردند. مثلاً برای پوشش بچه‌ها در فصل‌های بسیار سرد، آمده: «در سرمای زمستان به حالت نیمه برهنه‌ای بزرگ شدیم.» و این كار از سر عمد بوده است، با هدف مقاوم بودن بدن آنها. خانواده سلیمانی در شرایط مالی خوبی نبودند اما با مدیریت این زن بسیاری از این سختی‌ها برای فرزندان به شیرینی تبدیل شده است. در جایی آمده كه: «تمام زمستان تا ماه دوم بهار، چشم ما به جوال گندم‌ها بود كه یكی پس از دیگری تمام می‌شدند. مادرم به شدت مراقب بود كه دچار مشكل نشویم. لذا برای بركت گندم‌ها، بعضی وقت‌ها مقداری نخودسبز وارد گندم‌ها می‌كرد. هفته‌ای یكی دوبار هم لابه‌لای آنها نان سیلْك (ارزن) می‌پخت. سالی دو سه بار بیشتر برنج نمی‌خوردیم.»

دلتنگ مادر

در چهارده سالگی به دلیل فقر شدید با دوستانش راهی شهر می‌شوند. در این سفر دل مادر همراه قاسم بود، به همین دلیل نگذاشت تنها به شهر برود و او را به یكی از اقوام سپرد. در شهر دنبال كار می‌گشته و تنها تصویر در ذهنش فقر خانواده‌اش بوده است. در خاطراتشان می‌گویند كه در همین ساعات اول به شدت دلتنگ مادرم شده بودم. در حدی كه اشك در چشمانم جمع شده بود.

اگر بخواهیم نوع تربیت حاج قاسم را در این كتاب پیدا كنیم، كلمات و عبارات زیادی را باید تفسیر كنیم. از جمله این‌كه در سن 14 سالگی برای اولین با خورش سبزی مواجه شده است و این یعنی مادری با آن همه هنر، برای فرزندانش رفاه كامل را نمی‌خواسته، در بخش‌های توصیفی خاطراتشان خیلی مشهود آمده است كه ما حتی یك وعده هم نمی‌شد كه شكم سیر غذا بخوریم. فرزندان این زن به گونه‌ای تربیت شدند كه دنیا را با شكم‌سیری نبینند. لزوماً همه نوع غذایی كه در جامعه رواج داشته را نمی‌خوردند و هیچ‌گاه از زبان مادرش نشنیده كه فرزندم اگر این را نخورد در دلش می‌ماند. كلماتی كه این روزها كم شنیده نمی‌شوند.

انتهای پیام/

مرتبط با این خبر

  • روایت علی لاریجانی از نمایشی منقلب‌كننده / حاج‌قاسم از چه چیز خسته بود؟

  • تبیین تمام عیار فرهنگ دفاع مقدس با كوتاهی مواجه بوده است

  • «شهید غوابش» مدافع حرمی كه از مسجد رشد كرد/بابا عاقبت به خیر شد

  • اقدام پارلمان اروپا علیه سپاه بدعتی در قواعد بین الملل است

  • رشد شعر آئینی و شعر دفاع مقدس چشم‌گیر بوده است

  • استاندار كردستان: گرامیداشت شهدا مانع تحریف دشمنان از وقایع دفاع مقدس می‌شود

  • ترویج فرهنگ ایثار و شهادت هدف همایش «بانوی مهر»/ حضور بانوانی از آمریكا و كانادا در این همایش

  • سردار نقدی: استمرار راه شهید سلیمانی با تأمین نیازهای مردم/ «اصناف» قهرمانان جنگ اقتصادی هستند

  • سرلشكر سلامی: لشكری كه شهید دقایقی ساخت پایه گذار حشدالشعبی در عراق شد

  • رهبرانقلاب: در كشور به اتحاد كلمه و همدلی نیاز داریم