بخشی از این كتاب را می خوانید:
در اول تابستان و در روز عاشورا، در روستای سبو بزرگ لواسان در شمال تهران متولد شدم. پدرم امام قلی از مردان زحمتكش روستا و مادرم معلم قرآن خانمهای روستایی بود.
1344 در اثر یك بیماری قرار بود به سوی خدا بازگردم. همه از من ناامید شدند. پدرم مرا نذر قمر بنی هاشم كرد و به طرز عجیبی بهبود یافتم. من سقای ایام محرم در روستا شدم. شبهای تاسوعا نیز پدرم گوسفند قربانی میكرد.
1359 دی ماه در عملیات نصر شركت كردم. بیشتر دوستانم شهید و اسیر شدند من توفیق نداشتم. به طرز معجزه آسایی نجات یافتم و برگشتم...