كتاب خاتون و قوماندان نوشته مریم قربانزاده، روایت زندگی امالبنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی معروف به (ابوحامد) فرمانده لشكر فاطمیون است.
بخشی از كتاب خاتون و قوماندان:
مردادماه سال 79 بود. من وارد نوزدهسالگی شده بودم. یك روز مامانِ عالیه، یكی از همسایهها با عكسی سهدرچهار به خانه ما آمد. گفت: برادرم سیدامیر دوستی دارد كه این عكسش است. در سپاه حضرت رسول كار میكند. آدم خوبی است. خیلی مؤمن است، اما پولی ندارد. به فكر پول درآوردن هم نیست. چون آدم خوب و باایمانی است، دوستانش دارند برایش آستین بالا میزنند...
قرار شد كه مادرم با پدرم صحبت كند. سه روز بعد دوباره آمد و گفت: برای دوست برادرم كار عاجل پیش آمد و رفت مأموریت؛ اما سپردیم زودتر بیاید. الان ایران نیست. رفته است افغانستان. قرار است وقتی بیاید در اولین فرصت خودش را هم بیاوریم...