صدای جمهوری اسلامی ایران

كتاب «همسفر آسمان» در شرح زندگی و آثار شهید بزرگوار سید مرتضی آوینی نگاشته شده است.

خلاصه از كتاب همسفر آسمان:

اولین بار كه نگاهم در نگاهت گره خورد را به خاطر می‌آوری؟ فضای سنگینی حكمفرما بود. آدم‌های معروف و مشهور بسیاری حضور داشتند. ناگهان با تو برخورد كردم. میخكوب شدم، نفسم بند آمد و رنگ از رخسارم پرید. دست‌هایم می‌لرزید و تپش قلب امانم را بریده بود. نگاهت آن‌قدر صمیمی و مهربان بود كه انگار سال‌هاست مرا می‌شناسی؛ لبخندی زیبا حكایت از دعوتی ماندگار.

لحظه‌ای دور شدم و روی مبل‌های سبزرنگ چرمی، كه درست روبه‌روی تو بود، نشستم تا نفسی تازه كنم. احساس می‌كردم رنگ دنیا تغییر كرده. راستی، چه اتفاقی رخ داده بود؟ چرا پاهایم قرار نداشتند؟ لرزش قلبم برای چه بود؟ نام تو چیست؟ از كجا آمده‌ای؟ چشم‌هایم یك لحظه پلك نمی‌خورد. باورم نمی‌شد كه چطور ممكن است در یك لحظه تمام وجود آدم مدعی و یك‌دنده‌ای مثل من از پرتو یك نگاه از زمین كنده شود؟

حال عجیبی داشتم. اولین دیدار بود. گیج و مبهوت اطراف را نگاه می‌كردم. كسانی از كنارت می‌گذشتند و برخی هم مدتی در كنارت می‌ایستادند. با كنجكاوی رفتارها و واكنش‌های آن‌ها را مرور می‌كردم.

آیا دیوانه شده بودم؟ آیا دچار وهم و توهم بودم؟ سرم گیج می‌رفت و این سردرد بر گرمای حاكم بر فضا می‌افزود.

دوستی به سراغم آمد.

ـ چی شده؟ بچه‌ها همه بیرون منتظرند، چرا نشسته‌ای؟ حالت خوب است؟ تو كه از این فضا خوشت نمی‌آمد و با اكراه آمدی. فكر می‌كردم اولین نفر خارج می‌شوی.

عرق بر پیشانی‌ام نشسته بود. احساس می‌كردم تب وجودم را در خود بلعیده. با بهت به دوستم نگاه كردم و پاسخی ندادم.

ـ كمكی از دست من برمی‌آید؟ شاید گرمای نمایشگاه باعث بدحالی‌ات شده.

به خودم آمدم و گفتم: «حالم خوب است! منتظر من نباشید، خودم برمی‌گردم.»

كم‌كم مهمانان خداحافظی می‌كردند، اما چنان درگیر آن خلوص و مهر بودم كه گذر زمان را احساس نمی‌كردم. می‌خواستم تا آخرین لحظه بمانم. هنگام رفتن با چشم‌هایم تو را بدرقه و خداحافظی كردم.

هنگام خروج عكسی به من دادند كه قلبم بیشتر فروریخت؛ پرتره‌ی تو بود.

پرسیدم: «این عكس كیست؟»

ـ او را نمی‌شناسید؟

ـ نه!

ـ ساعت‌ها خیره به او نگاه می‌كردید. فكر كردم كاملاً آشناست. چرا به هم ریخته‌اید؟ عجیب است! هروقت نگاهتان می‌كردم، به او خیره شده بودید. حالا می‌پرسید این كیست؟

مرتبط با این خبر

  • معرفی كتاب حوض خون

  • معرفی كتاب «پشت صحنه سیاسی جنگ 33 روزه»

  • معرفی كتاب كتاب خاتون و قوماندان

  • معرفی كتاب فاتح قدس

  • عقل سرخ

  • داغ دلربا: روایتی از تشییع پیكر سپهبد شهید قاسم سلیمانی در ایران

  • «خط مقدم» با روایتی متفاوت از پدر موشكی ایران

  • معرفی كتاب «بادیگارد»

  • معرفی كتاب «در مكتب مصطفی»

  • معرفی كتاب «آواز بلند»