كتاب«كهنه سرباز» شرحیست از خاطرات فرمانده اسكندر بیرانوند كه به همت امین كیانی به رشتهی تحریر درآمده. این كتاب،با تأكید بر رویدادهای دوران دفاع مقدس، زندگی این فرماندهی دلیر را روایت كرده و چگونگی شكلگیری ایران اسلامی را به تصویر كشید.
دربارهی كتاب كهنه سرباز:
امین كیانی در كتاب كهنه سرباز، زندگی و خاطرات اسكندر بیرانوند، فرماندهی دلیر دفاع مقدس را روایت میكند. كتاب حاضر با دوران كودكی فرمانده آغاز میشود و تا پیروزیها و دلاوریهای او ادامه مییابد. با این حال، تمركز نویسنده بر رویدادهای سال 1352 و 1353 بوده. لازم به ذكر است كه عملیات محرم، عملیات فتحالمبین و حوادثی كه در مهران و دزفول رخ دادهاند، محوریت كتاب پیشرو هستند. در نهایت، این داستان با شرحی مصور از زندگی این دلاور به اتمام میرسد.
در بخشی از كتاب كهنه سرباز: خاطرات امیر سرتیپ دوم اسكندر بیرانوند میخوانیم.
در حیاط جمع شدیم و به خطمان كردند. هنوز نمیدانستیم این جمع و به خط شدن برای چیست. درِ گوشی از هم میپرسیدیم، اما اطلاعاتمان همه در یك حد بود و آن حد هم این بود كه هیچكدام هیچی نمیدانستیم. مدیر و چند نفر از كاركنان مدرسه با گامهای بلند به سمت درِ ورودی دویدند. همگی به در چشم دوخته بودیم. لحظهای بعد، در میان استقبال مدیر و معاونان، چند نفر افسر ارتشی شَقورق قدم در حیاط مدرسه گذاشتند. از اُبهتشان خوشم آمد. برای لحظهای خودم را به دست رؤیا سپردم و در لباس ارتش جا خوش كردم. همیشه دوست داشتم ارتشی شوم و بتوانم خدمتی بكنم. خیلی سنگین و پراُبهت قدم برمیداشتند. همگی روی صندلیهایی كه كنار دیوار چیده شده بود نشستند.
ابتدا مدیر مدرسه پشت تریبون رفت و پس از خوشآمدگویی به افسران، رو به ما گفت: «جناب سرهنگ خواجوی به همراه همكاران محترمشان برای بازدید و یكسری مسائل دیگر كه خود این بزرگوار فرمایش میكنند تشریففرما شدهاند به مدرسه ما.»
مدیر بعد از سخنرانی كوتاهش از سرهنگ خواجوی دعوت كرد تا پشت تریبون قرار بگیرد. سرهنگ پشت تریبون ایستاد؛ با صدایی رسا و مغرور صحبت میكرد. خیلی جَذَبه داشت. ارتشِ هر كشور و مملكت برایش حكم خون در رگ را دارد و قدرت ارتش قدرت هر كشور است. ارتش به افراد باهوش و قوی نیاز دارد. هر كدام از شما برای ارتش انتخاب شود، در مدرسه نظام ادامه تحصیل میدهد و حتی با دادن آزمون میتواند افسر هم بشود. در مدتی كه دانشآموز هستید حقوق و مزایا هم دریافت خواهید كرد.»