كتاب «شهیدان دیالمه و آیت در چند پرده» به قلم رضا اكبری آهنگر و وحید خضاب جلد هفتم از مجموعه «آنچه گذشت»، كه در چهار مقاله جمعآوری شده به مواضع و زندگی شهید دیالمه و سید حسن آیت پرداخته است.
درباره كتاب شهیدان دیالمه و آیت در چند پرده:
در طول نهضت امام خمینی و به ویژه بعد از تثبیت نظام جمهوری اسلامی تاریخ انقلاب اسلامی شخصیتهایی را به خاطر سپرده كه كارنامۀ درخشانی را از خود به یادگار گذاشتهاند كه متأسفانه به علتهای مختلف برای نسلهای بعدی، بازخوانی نشده و بنابراین اسم این شخصیتها كمكم به دست فراموشی سپرده شده است.
كتاب حاضر در مقالۀ اول به بررسی مفصلی از زندگی و مواضع شهید دیالمه از تولد تا شهادت، پرداخته است و بیشتر منابع این مقاله، برگرفته از مصاحبههایی است كه آقایان حجت احمدی و محمدمهدی خالقی با خانواده و دوستان شهید انجام دادند.
در بخشی از متن كتاب شهیدان دیالمه و آیت در چند پرده می خوانیم:
در سوم تیر 1317 در نجفآباد به دنیا آمد. هم پدرش سید بود و هم مادرش. گرچه خانواده فقیرشان با درآمد كشاورزی پدر سر میكرد ولی جد مادریاش از علمای به نام بود و همین، رگهای از جویندگی علم را در این خانواده نهادینه میكرد. شاید به همین جهت بود كه سید حسن نوجوان حاضر میشد از خرج روزانه و پول توجیبی اندكش مقداری را پسانداز كند تا بتواند روزنامه بخرد. طرفه آنكه برخی از روزنامهها در آن دوران به نجفآباد نمیآمدند و او با اصرار از كسانی كه به اصفهان رفت و آمد داشتند میخواست آن روزنامهها را برایش بخرند.
گرچه در دوره نهضت ملی بسیار سن كمی داشت و تا پایان دوره دبیرستان هم در همان شهر كوچك نجفآباد ماند، ولی با ذهن دقیق و پشتكار مثال زدنیای كه داشت چنان جریانهای سیاسی را خوب شناخته بود كه وقتی در دانشگاه قبول شد و به تهران آمد تكلیفش با خودش روشن بود و میدانست باید خط سیاسی آیتالله كاشانی را دنبال كند.
وقتی كه آیت به تهران آمد، اواخر دهه سی، همزمان بود با رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری در آمریكا و بعد، انتخاب كندی به ریاستجمهوری آن سامان. در داخل ایران هم برخی احزاب و اشخاص ملیگرای پایبند به قانون اساسی مشروطه و قائل به مبارزات پارلمانتاریستی فرصت را غنیمت شمرده و با توجه به فشار كندی به شاه برای دادن فضای باز سیاسی (در جهت جلوگیری از نفوذ كمونیسم) اقدام به تأسیس جبهه ملی دوم كرده بودند.