كتاب حاضر، در دو فصل تدوین و نگارش شده است: بخش اول، خاطرات مربوط به مردم جمهوری آذربایجان از ایام شهادت سردار سلیمانی است و بخش دوم، خاطرات مردم تبریز از آن ایام را روایت میكند.
درباره كتاب روایت رستاخیز:
جمهوری آذربایجان در مجامع بینالمللی، جامعهای بهشدت لائیك و غیرمذهبی به حساب میآید. حكومت فعلی هم درصدد همین است كه جامعه و فرهنگ مردم این كشور، عاری از هرگونه رگوریشۀ مذهبی باشد. برای همین خیل عظیمی از دینداران جمهوری آذربایجان، بهصورت مخفی و بدون هرگونه فعالیت رسمی، مشغول به فعالیتهای اجتماعی و مذهبی هستند. این سختگیریهای حكومتی بهحدی رسیده كه گاهی مردم مجبور به تقیه میشوند و عملاً دینداری در این كشور نوعی جرم تلقی میشود...
اشتراكات بین دو كشور ایران و جمهوری آذربایجان و همینطور ارتباطات فرهنگی و البته مردمی دو كشور، در عمل این قواعد را به هم ریخته و اتفاقاً مردم آذربایجان آگاهتر از همیشه، نسبت به مسائل مهم جهان اسلام واكنش نشان میدهند.
نمونۀ این آگاهی را میتوان در شناخت سردار سلیمانی و دنبالكردن وقایع سوریه و جهان اسلام مشاهده نمود. چهكسی میتواند باور كند در حكومتی كه تمام رسانههایش سعی در اسلامزدایی دارند، سردار سلیمانی نهتنها شناختهشده باشد كه بهعنوان الگویی برای مبارزه هم معرفی شود؟! این همان امت واحدهای است كه بالاخره روزی مسلمانان جهان را با هم متحد خواهد كرد.
ازاینرو، مصاحبه و پیداكردن سوژه از بین مردم جمهوری آذربایجان كاری سخت و البته خطرناك بود. سخت از بابت اینكه باید اعتمادشان را جلب میكردیم و خطرناك از این جهت كه مبادا به كسانی گِرا بدهیم كه دربهدر دنبال نفرات مؤثر بین مردم هستند تا دستگیرشان كنند. برای همین مصاحبهها و پرسشها با رعایت جوانب احتیاط انجام و اسمها حذف شد تا مبادا مشكلی برای راویانمان پیشن بیاید... در بخش دوم نیز خاطرات مردم تبریز در همان ایام شهادت سردار جمعآوری و ثبت شده است.