كتاب «سیل و سردار» مجموعهای از خاطرات حضور به یاد ماندنی سردار دلها سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در جمع مردم سیلزده استان خوزستان است كه یادآور خاطرات آخرین روزهای حیات پربركت او نیز محسوب میشود.
درباره كتاب سیل و سردار:
حاج قاسم كسی بود كه به مقوله نظامی از منظر بشردوستی مینگرید؛ پس حتما برای حوادثی همچون سیل و زلزله نیز نمیتواند بیتفاوت باشد و ناآرامی انسانها و جانهای خسته برای او نیز ناگوار است و این ویژگی هم در زلزله هولناك بم و هم در سیل مهیب خوزستان بیش از پیش در حاج قاسم سلیمانی نمایان شد. آن منطقی كه او را در دهه شصت شمسی به جبهه های نبرد حق علیه رژیم باطل بعث و در دهه نود به مبارزه علیه داعش تا نابودی آن جرثومه های ظلم و فساد كشاند، همان انگیزه او را در دهه هشتاد در میان زلزلهزدگان بم و نهایتاً در سال 1398 شمسی به میان سیل زدگان خوزستانی آورد تا ضمن همدردی با مردم برای كاهش آلام متاثرین از آن سیل كم نظیر قرن، به چاره اندیشی بپردازد.
وارد نشدن خدشه به عنصر كرامت انسانی در سیل خوزستان برای او دغدغه مهمی بود به طوری كه در دیدار با گروههای جهادی میگفت: چه چیزی بالاتر از این است كه كرامت یك انسان را حفظ كنید تا از خانه اش آواره نشود یا اینكه در اردوگاهها كرامتش حفظ شود...اگر با حفظ كرامت مردم و بدون خسارت انسانی این كارها را انجام دادیم بدون شك نتیجه مهمی میتوانیم بگیریم.
مراد و محبوب دل حاج قاسم سلیمانی یعنی امام خامنهای وقتی به توصیف این یار باوفای خود میپردازد او را چنین وصف میكند: روحیه فداكاری و نوع دوستی داشت یعنی برایش این ملت و آن ملت و مانند اینها مطرح نبود؛ نوع دوست بود واقعاً حالت فداكاری برای همه داشت.