كتاب «با بابا» توسط انتشارات شهید ابراهیم هادی منتشر شده است. این كتاب بر اساس خاطرات سردار شهید حاج محمد طاهری و فرزندش مصطفی است.
درباره كتاب با بابا:
شهید حاج محمد طاهری یك سمبل و نمادی از رزمندگان دفاع مقدس است كه برای خیلیها ناشناختهاند. افرادی كه هركدام دریایی بودند از ایمان، اخلاص، احساسات متعالی، افكار و ارادههای بزرگ و متأسفانه ما قدرشان را نمیدانیم. صحبتهای ایشان را اگر در جمع جوانان غرب و شرق عالم بخوانیم، به احترام او بلند میشوند و كف میزنند. چون چنین انسانهایی را نه دارند و نه دیدهاند. امروز نمونههایی مثل شهید طاهری، جهان جدیدی را در این دنیا ساختهاند. این افراد تمام جهت روحشان به سمت خداوند و معنویات بود و به هیچچیز دیگر در این عالم توجه نداشتند. با اینكه غرب و شرق، آنها را افسانه و اساطیر میدانستند و فكر میكردند اینان فقط زمان پیامبران میزیستهاند و دیگر نیستند و ما هم باور كرده بودیم، ولی مشیت الهی بر آن شد كه این افراد به بركت انقلاب اسلامی، ظهور پیدا كنند و تمدن جدیدی بسازند و شناخته شوند.
بخشهایی از كتاب با بابا:
محمد از چهارسالگی در مكتبخانه ابوتراب در روستا قران آموخت و سپس به دبستان رفت و تا ششم ابتدایی درس خواند. بعد از آن مشغول دامداری و كشاورزی شد، چرا كه در روستا امكان ادامه تحصیل نبود. ذهن خلاق و استعداد عجیبی داشت. عاشق نقاشی بود و در مدت كوتاهی توانست فنون نقشهكشی و طرح قالی را یاد بگیرد.
طراحی قالی كار هركسی نبود. یك هوش سرشار و توانایی خاصی احتیاج داشت. او از دامداری و طراحی، درآمد خوبی كسب میكرد. بهطوریكه برخی، حسرت شرایط مالی محمد را میخوردند. الشیخ محمد در اوایل دهه پنجاه راهی سربازی شد و سپس با دختر داییاش ازدواج كرد. ازدواج آنها بسیار ساده و شاد، اما بدون گناه بود. او برای مراسم خودش شعری سرود و مجلس را با شادی و بدون گناه برگزار كرد. ملا غلامرضا دایی محمد از قاریان و ملاهای باسواد آن منطقه بود. خداوند به شیخ محمد صدای خوبی عنایت كرد، او هم مداح و قاری مسلط قران شد. مدتی بعد زمزمههای انقلاب را شنید. او به جمع انقلابیون پیوست و با خان و خان بازی مخالفت كرد.
زمانی كه فهمید عدهای از فقها نقاشی موجودات زنده را جایز نمیدانند، با وجود علاقه بسیار، كشیدن نقاشی را رها كرد. انقلاب پیروز شد. در اولین انتخابات شورای روستا، با اینكه نامزد نشده بود، اما با شناختی كه اهالی از او داشتند، بهعنوان رئیس شورا انتخاب شد! سپس راهی كاشمر شد تا بتواند بهتر به خط امام و انقلاب كمك كند. او در سپاه كاشمر عضو شد كه آن هم حكایت جالبی دارد.