صدای جمهوری اسلامی ایران

كتاب «راض بابا» روایت شخصیت دختری نوجوان است. دختری كه تمام تلاشش را به كار می بندد تا در زندگی اول باشد. در شانزدهمین بهار عمرش حادثه ای رخ میدهد و او را در رسیدن به خواسته اش كمك می كند.

درباره كتاب «راض بابا»:

كتاب راض بابا نوشته طاهره كوه‌كن است كه خاطرات شهیده راضیه كشاورز است. این كتاب روایت دختر نوجوانی است كه تمام تلاشش را می‌كند بهترین باشد ولی در شانزدهمین بهار عمرش حادثه‌ای رخ می‌دهد و او را در رسیدن به خواسته‌اش كمك می‌كند. انفجاری كه در سال 1387 در حسینیه سیدالشهدای شیراز رخ داد، نقطه اوج زندگی او را رقم زد. شهیده راضیه كشاورز 11 شهریور 1371 در مرودشت شیراز به دنیا آمد. والدینش به خاطر ارادتی كه به خانم فاطمه زهرا (س) داشتند نامش را راضیه گذاشتند. سرانجام در سن 16 سالگی در فروردین 1387 بعد از آنكه از زیارت بارگاه امام رئوف به شهرش بازمی‌گشت بر اثر انفجار تروریستی شهید شد.




بخشی از كتاب راض بابا:

با دیدن راضیه امیدم را از دست داده بودم، اما نمی‌خواستم باورش كنم. می‌خواستم هر طور شده برش گردانم. منتظر چیزی بودم. شاید معجزه‌ای. به ناچار برخاستم و از آی سی یو، پا بیرون گذاشتم. خود را معلق بین زمین و آسمان می‌دیدم. لاله و خواهرم عالیه تا حالم را دیدند، به طرفم آمدند و دستانم را گرفتند. مرضیه به سمتم دوید.

– مامان! راضیه؟

ارتعاش لب‌ها و ریزش اشك‌هایم هماهنگ شدند. – نگو راضیه. داره دیر می‌شه. فقط باید بریم قدمگاه آقا ابوالفضل. دیگه این‌جا موندن فایده ای نداره.

با مرضیه و مادربزرگش و دو تا از عمه‌هاش، با حال نزار از بیمارستان بیرون زدیم. در ماشین، مرضیه مدام در گوشم زمزمه می كرد:

«مامان، صبر داشته باشیا! مگه شما نمی‌خواستی بچه‌هات به سعادت برسن؟ مگه شهادت جز سعادته؟ راضیه هم الان بهش رسیده.»

حرف‌هایش آرامم نمی‌كرد. وارد حرم شدیم و خودم را به ضریح، دخیل بستم. «آقا! شما رو به اون لحظه‌ای كه دامن رقیه آتیش گرفت و از دست سربازای یزید فرار كرد، راضیه رو بهمون برگردون.»

سنگینی قسم را حس كردم. بعد از كمی دعا و توسل از حرم می‌خواستیم خارج شویم كه موبایل مرضیه به صدا در آمد. علی بود.

– راضیه برگشته! بردنش آی‌سی‌یوی مركزی.

مرتبط با این خبر

  • معرفی كتاب حوض خون

  • معرفی كتاب «پشت صحنه سیاسی جنگ 33 روزه»

  • معرفی كتاب كتاب خاتون و قوماندان

  • معرفی كتاب فاتح قدس

  • عقل سرخ

  • داغ دلربا: روایتی از تشییع پیكر سپهبد شهید قاسم سلیمانی در ایران

  • «خط مقدم» با روایتی متفاوت از پدر موشكی ایران

  • معرفی كتاب «بادیگارد»

  • معرفی كتاب «در مكتب مصطفی»

  • معرفی كتاب «آواز بلند»