كتاب «اثریا» نوشتاری متفاوت و منحصربهفرد از نیما اكبرخانی است؛ این اثر تنها نوشتاری از شیوه انجام عملیات و نحوه شهادت مدافعان حرم نیست بلكه در تمام خطوط پر سر و صدا و پر هیجان ان، تلاطم روزهای مبارزه در سوریه احساس میشود.
درباره كتاب صوتی اثریا:
تا به امروز حدود یك دهه از جنگ سوریه میگذرد و میتوان گفت ایران نیز نقش بزرگ و اثرگذاری در این جنگ ایفا كرده است. اما روایات زیادی از این اتفاق مهم تاریخی وجود ندارند و تنها برخی از خاطرات و روایات مستندگونه از زبان مادران و همسران شهدا در دست است. اما آیا این روایات و خاطرات میتوانند تمام ابعاد گسترده این جنگ را در بر بگیرند؟
كتاب اثریا را میتوان اثری خاص و موفق در این حوزه به شمار آورد كه بهنوعی متفاوت عمل كرده و در قالب یك رمان بسیاری از ناگفتههای جنگ سوریه را به تصویر كشیده است. این كتاب با طنزی اثرگذار به بیان موقعیتهای تلخی كه رزمندگان تجربه كردند پرداخته است. با شنیدن این داستان خود را در موقعیت اضطرابآور و خشونتآمیز جنگ تصور خواهید كرد.
در بخشی از كتاب صوتی اثریا میشنویم:
دروغ چرا، زدن تانك با كورنت كار راحتیه. ولی زدن تانك با بقیهٔ تجهیزات كار خیلی خیلی سختیه. بیشتر مواقع غیرممكنه. بقیه هم كه نمیدونن. اینطوری بود كه امروز من بین دار و دستهٔ طیار شدم یه ابرقهرمان! سه تا تانك از توی خط جبههٔ النصره دراومد. همزمان من اومدم بیرون. تقابل ساده و خیلی وحشتناكی بود. درگیری بین سه تا تانك تی 72 بود با یه قبضه كورنت.
خب وقتی موشك ساخت سال 1998 باشه و تانك ساخت 1973 نتیجهٔ بازی معلومه. تو این دوره و زمونه یه سال تفاوت تكنولوژی خودش خیلیه. چه برسه به 25 سال. همون تانكی كه كابوس رزمندههای جنگ ایران و عراق بود و دشمن بعثی باهاش ضربههای سختی میزد، الان بهراحتی میشه تابوت آهنی خدمهٔ خودش.
منم یكی یكی زدمشون. كلا كار سختی نیست. باید یه به علاوهٔ سبز رنگو روش نگه داری، باقی كارارو خودش میكنه. وقتی دشمن با سه تا تانك حمله میكنه و تو چهارتا موشك داری، قطعا برندهٔ بازی معلومه!