معرفی كتاب:
كتاب حاج قاسم سلام با روایتگری حمیدرضا فراهانی از فرماندهان سردار شهید جاج قاسم سلیمانی در عملیان والفجر 8 و تدوین مجید سانكهن به چاپ رسیده است. نویسنده در این كتاب هربخش از روایتش را با سلام بر سردار شروع میكند. گویی نوشتههایش خطاب به خود اوست. سرداری كه باید محتوای كتاب را میدیده و تایید میكرده است اما درست روزی كه حاج قاسم قرار بود محتوای كتاب را بررسی كند، خبر شهادتش به گوش فرمانده میرسد. فراهانی در این كتاب سعی كرده روایات حضور خودش را هم در جبهه، خطاب به حاج قاسم بنویسد و این شیوه جالبی است كه ابداع كرده و باعث شده بین مخاطب، راوی و سردار سلیمانی احساسی همسان ایجاد شود.
(برشی از كتاب حاج قاسم سلام)
بچه های غواص با چشمهای نمناك به حاج قاسم نگاه میكردند.این حالت، نمایشی بود از دلشكستگی غواصها.چند روز منتهی به عملیات، موقع نماز همه چشمهایشان خیس بود و گردنهایشان به نشانۀ تواضع در مقابل محبوب كج.صحبتهای حاج قاسم به نقطۀ انتهایی رسید، او به امواج خروشان اروند كه چند متر آن طرفتر پر شدت و سهمگین در جریان بود، اشاره كرد و با بغض گفت:« این آب را میبینید، این آب مهریه فاطمه زهراست. خدا رو به حق مهریه حضرت زهرا قسم بدید كه امشب از این آب بگذرید و دل امام رو شاد كنید.» بغض ها تركید و گردان 410 غواص در میان بلور اشكها غرق شد.
آنچه خواندیم برشی بود از كتاب حاج قاسم سلام نوشتۀ مجید سانكهن. او كه نویسنده، روزنامهنگار و از فعالان حوزۀ رسانه است؛ این كتاب را از زبان حمیدرضا فراهانی، راوی رزمنده در8 سال دفاع مقدس، در دو بخش از من و از تو تألیف كرده است.
بخش اول دلنوشتههای راوی خطاب به حاج قاسم است كه خاطرات زندگی خود راوی را تشكیل میدهد و بخش دوم به ماجرای آشنایی حمیدرضا فراهانی با سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و همراه شدن با ایشان در طول عملیات والفجر8 و نقش مؤثر و حضور پررنگ حاج قاسم پرداخته است.
نویسنده تلاش كرده تا تصویری واضح از شیوۀ فرماندهی حاج قاسم در عملیات والفجر8 با استناد به روایتهای حضور حمیدرضا فراهانی در لحظه لحظه این عملیات ارائه دهد. از جذابیتهای كتاب، شروع هر خاطره با سلام بر سردار شهیدان و طراحی زیبای جلد كتاب است.
تصویرزیبای حاج قاسم در دو زمان جوانی و میانسالی در لباس رزم و خدمت به میهن، زینتگر جلد كتاب و بهترین ترغیب كننده برای مطالعۀ آن است.
كتاب حاج قاسم سلام برای اولین بار در سال 1398 و در 272 صفحه توسط انتشارات روایت فتح راهی بازار نشر شده است.
(پشت جلد)
از من درباره خودم سوال كرد.
گفتم:
- رزمنده بود و عملیات دیدهام، مربی تاكتیك هم هستم و حالا راوی شده ام.
گل از گلش شكفت؛ بعدها علت این شوقش را فهمیدهام. برداشتی ناقص از راویان در چشم فرماندههان و بچههای عملیاتی وجود داشت، آنها راویان را پاسدارهای قلم به دستی میدانستند كه تخصصشان تنها خواندن و نوشتن است؛ آدمهایی كه زیاد هم اهل جنگ نیستند، اما بیشتر بچههای راوی از یگانهای رزمی آمده و قلم به دست گرفته بودند. حاج قاسم آن روز با شوقی كه در رفتارش محسوس بود به من فهماند كه از «راوی زرمنده» خوشش میآید.