معرفی كتاب از چیزی نمی ترسیدم
كتاب «از چیزی نمیترسیدم»، زندگینامه خودنوشت سردار سلیمانی است كه توسط انتشارات مكتب حاج قاسم منتشر شده است. این كتاب كه شامل دستنوشتههای شخصی شهید سلیمانی از دوران كودكی و زندگی در روستای قنات ملك كرمان تا میانهٔ مبارزات انقلابی در سال 57 است. كتاب ازچیزی نمیترسیدم، شرح زندگی مردی از دل روستایی دورافتاده در كرمان است كه چند دوره از زندگی ساده و كوتاهش را روایت كرده و نشان می دهد كه چگونه از چوپانی به جایگاه بلندی رسید. آنان كه سردار سلیمانی را فقط با لباس نظامی دیدند خوب است ببینند كه او چگونه پرورش یافته است.
درباره كتاب از چیزی نمیترسیدم
شرح رشادتها و شجاعتهای سردار سلیمانی بر كسی پوشیده نیست اما انتخاب نام كتاب در واقع برگرفته از داستانی است كه خود ایشان در كتاب نقل میكند. شهید سلیمانی در این كتاب با اشاره به حادثه هتك حرمت یك مامور شهربانی در زمان شاه به یك دختر بیحجاب مینویسد:
«دختر جوانی با سر برهنه و موهای كاملا بلند در پیاده رو در حال حركت بود كه درآن روزها یك امر طبیعی بود. در پیاده رو یك پاسبان شهربانی به او جسارتی كرد. این عمل زشت او در روز عاشورا برآشفته ام كرد. بدون توجه به عواقب آن تصمیم به برخورد با او گرفتم. پاسبان شهربانی به سمت دوستش رفت كه پاسبان راهنمایی بود و در چهارراه كه جنب شهربانی مستقر بود. به سرعت با دوستم از پله های هتل پایین امدم. آن قدر عصبانی بودم كه عواقب این حمله هیچ اهمیتی نداشت. دو پلیس مشغول گفت وگو با هم شدند. برق آسا به آن ها رسیدم. با چند ضربه كاراته او را نقش بر زمین كردم. خون از بینی هایش فوران زد. پلیس راهنمایی سوت زد. چون نزدیك شهربانی بود. دو پاسبان به سمت ما دویدند با همان سرعت فرار كردم و به ساختمان هتل پناه بردم. زیر یكی از تخت هها دراز كشیدم. تعداد زیادی پاسبان به هتل هجوم آوردند. قریب دو ساعت همه جا را گشتند اما نتوانستند مرا پیدا كنند. بعد از هتل خارج شدم و به سمت خانه مان حركت كردم. زدن پاسبان شهربانی مغرورم كرده بود. حالا دیگر از چیزی نمیترسیدم.»
بخشی از كتاب از چیزی نمیترسیدم
زینب سلیمانی، دختر شهید سلیمانی در مقدمه كتاب از چیزی نمیترسیدم درخصوص یادداشت رهبر معظم انقلاب بر این كتاب مینویسد:
«صبح روز چهارشنبه 26آذر1399، خداوند مهربان توفیق زیارتِ رهبر معظم انقلاب را كه جانم فدایشان باد، روزیمان فرمود. دیدار معظمٌلَه با اعضای ستاد بزرگداشت شهید قاسم سلیمانی و ما افراد خانوادهاش بود.من، بهنمایندگی از پدرم، برای ایشان هدیهای برده بودم.
این هدیه، زندگینامهای بود بهقلم حاجقاسم كه قصد داشتیم بهمناسبت سالروز شهادتش، در قالب كتابی منتشر كنیم.آنچه همراهم بود، در واقع ماكِت یا نمونهٔ اولیهای از كتاب بود.در پایان دیدار، متن را تقدیمِ آقا كردم. ایشان پرسشهایی دربارهٔ آن پرسیدند و این هدیه را با مِهر پذیرفتند.
چند روز بعد از آن دیدار و در دقایق پایانیِ نهاییشدن كتاب، متنی از دفتر رهبر معظم انقلاب به دستم رسید. ایشان منّت گذاشته و قبل از مطالعه، یادداشتی بهیاد «سرباز وفادار» خود نوشته بودند. متنی بود پُر از عطوفت و بزرگواری كه چون روح بر كالبدِ این كتاب نشست.»
متن این یادداشت به شرح زیر است:
«بسمهتعالی
هر چیزی كه یاد شهید عزیز ما را برجسته كند، چشمنواز و دلنواز است.
یاد او را اگرچه خداوند در اوج برجستگی قرار داد و بدین گونه پاداش دنیایی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه كرد ولی ما هم هركدام وظیفهای داریم. كتاب حاضر را هنوز نخواندهام اما ظاهراً میتواند گامی در این راه باشد.
رزقناالله ما رزقه من فضله
سیّدعلی خامنهای 99/10/7»
برای خرید فایل الكترونیكی این كتاب بر روی لینك زیر كلیك نمایید.