صدای جمهوری اسلامی ایران

كتاب «ماجرای فكر آوینی» نوشته وحید یامین‌پور است. این كتاب گفتارهایی در شناخت مفاهیم بنیادی تفكر شهید سیدمرتضی آوینی است. سید مرتضی آوینی، حكیم هنرمندی بود كه بی‌شك مقام او، مقام «معلم» است.

درباره كتاب ماجرای فكر آوینی:

كتاب ماجرای فكر آوینی مجموعه درس‌گفتارها و مصاحبه‌هایی است كه نویسنده طی چند سال اخیر در تبیین اندیشه و چارچوب نظری شهید آوینی داشته‌ است. درس‌گفتارها در «موسسه طلوع حق» ارائه شده و سیری است كوتاه و فشرده از مهمترین مفاهیمی كه مقالات تحلیلی، تبیینی و انتقادی شهید آوینی بر آن‌ها استوار شده است. طبعاً درس‌گفتار، استحكام و نظم یك كتاب مستقل را ندارد ولی متن پیش رو سه بار ویراستاری شده تا مباحث یك‌دست‌تر و منسجم‌تر باشند.





بخشی از كتاب ماجرای فكر آوینی:

طی این چند صد سالی كه تاریخِ قبل از مسیحیت است، هم‌چنان تمدن روم باستان سیطره دارد. روم باستان از جهت فرهنگی و تمدنی، ادامهٔ تمدن یونان به حساب می‌آید؛ در فرهنگ، اقتصاد و حتی شكل سیاسی حكومت. می‌گویند نسبت آمریكا به اروپا، شبیه نسبت روم به یونان است. مقایسهٔ هوشمندانه‌ای است، چون روم باستان در واقع اغراق‌شدهٔ یونان باستان است؛ چه از نظر شئون تمدنی و چه زیاده‌روی در تمتعات تمدنی.

اروپای مدرن در واقع اروپایی است كه مادرِ فرهنگ مدرن است؛ مادر لیبرالیسم2، پارلمانتاریسم3، فرهنگ جدید، هنر مدرن، كاپیتالیسم4 و اقتصاد مدرن است. آمریكا نه مولّد این شئون تمدنی مدرن، بلكه مصرف‌كنندهٔ آن‌ها بود. اما وقتی این‌ها به آمریكا رفت، آمریكا شد امّ‌القرای مدرنیته و لیبرالیسم؛ یعنی آمریكا طفلی را كه اروپا متولدش كرده بود، پرورش داد و امروز در شئون تمدنی مدرن از اروپا پیش افتاده است و دارد اروپا را پشت سر خودش می‌كشاند؛ تا جایی كه اروپایی‌ها اصطلاح «تهاجم فرهنگی» را دربارهٔ آمریكا استفاده می‌كنند. پس نباید گمان برد كه تهاجم فرهنگی را فقط ما دربارهٔ آمریكا و اروپا به كار می‌بریم.

روم باستان چنین نسبتی با یونان داشت. وقتی حاكمیت سیاسی یونان باستان نابود شد، استقرار حكومتی سیاسی در رم (پایتخت كنونی ایتالیا) و شكل‌گیری امپراتوری مقتدر روم، باعث شد كه تمام شئون تمدنی و فرهنگی از یونان باستان به روم انتقال یابد. بین این دو شباهت‌هایی وجود داشت، ولی در حجم و اندازهٔ نهادها فاصله بسیار بود؛ مثلاً در نهادهای سیاسی، در تفریح و فرهنگ جنسی، یونان باستان با روم باستان بسیار متفاوت بود؛ نیز ورزش‌ها، بازی‌ها، جنگ‌ها و... . امپراتوری روم باستان دشمن فرهنگیِ بسیار جدی و مهمی داشت كه «مسیحیت» بود. از همان زمان كه حضرت مسیح (ع) رسالت خود را در فلسطین ابلاغ كرد، با شمشیر امپراتوری روم5 -كه بر فلسطین حاكم بود- مواجه شد. در این میان، یهودی‌ها هم بی‌تأثیر نبودند. با این‌كه یهودیان در روم باستان، خود تا دوره‌هایی منفور، مظنون و تحت تعقیب بودند، با لو دادن مسیحیان، دلالی می‌كردند. تاریخ نشان می‌دهد با وجود فشارهای عجیب‌وغریب امپراتوری روم، مسیحیت نضج پیدا كرد و شكلی به خود گرفت كه در آیندهٔ آن اثرگذار بود.

تصور كنید دینی داشته باشید كه چندصد سال، زیرزمینی باشد. چه بُعدی از آن رشد می‌كند؟ اسلام این‌طور نبود. اسلام سه سال مخفی بود، دَه سال تحت فشار بود و از سال یازدهم رسماً حكومت تشكیل داد. پانزده سال بعد هم جهانی شد؛ یعنی نیمی از دنیای متمدنی را كه انسان در آن زندگی شهری داشت، تصرف كرد. تاریخ اسلام با تاریخ مسیحیت بسیار متفاوت است. مسیحیت دست‌كم تا سیصد و اندی سال بعد از تولدش، دینی زیرزمینی به حساب می‌آمد؛ یعنی هرجا مسیحی می‌دیدند، مصلوب یا تبعید یا شكنجه‌اش می‌كردند. طبیعی است كه وقتی دینی مجال خودنمایی نداشته باشد، مجال تأسیس حكومت نمی‌یابد و در مقابل، ابعاد معنوی و اخلاقی و زاهدانه و ریاضتی‌اش گسترش می‌یابد. تعلیمات حضرت مسیح (ع) كه مبتنی بر زهد و ریاضت بود، به علت اقتضائات روزگار، تفاوت معناداری با تعلیمات حضرت موسی (ع) و پیامبر اسلام (ص) داشت. بنابراین، مسیحیت دینی به شدت عاطفی و زاهدانه می‌نمود و مسیحیان «مرتاض» خوانده می‌شدند؛ یعنی مسیحی كسی بود كه اهل ریاضت و گریز از دنیا باشد. خداوند در سورهٔ «حدید» به افراط در رنج دادن به نفس و رهبانیتی كه بدعت مسیحیان بود، اشاره می‌كند.

مرتبط با این خبر

  • معرفی كتاب «اعجاز ده سردار»

  • سلیمانی‌ها

  • سردار همیشه قهرمان

  • معرفی كتاب «قصه ننه علی»

  • معرفی كتاب «همسفر آسمان»

  • معرفی كتاب «مربع‌های قرمز»

  • معرفی كتاب «زمستان 62»

  • معرفی كتاب «آن بیست و سه نفر»

  • معرفی كتاب «مفقود سوم»

  • معرفی كتاب «ساجی»