سید ابراهیم یزدی نژاد گفت: در نوشته های حاج قاسم آمده است؛ شب بود و دیر وقت كه متوجه شدم شكم، سینه و دست راستم آسیب دیده و در یك لحظه احساس كردم شهید شده ام؛ چرا كه حس می كردم روح از بدنم جدا شده بود.
سید ابراهیم یزدی نژاد در گفتگو با راه آرمان؛ در خصوص عملیات طریق القدس و شروع فرماندهی حاج قاسم سلیمانی گفت: بعد از اتفاقاتی كه ابتدای جنگ ایجاد شد و این مسائل، پیامدهایی را برای جامعه، دولت و مسئولان داشت؛ نیروهایی به صورت متفرقه از هر استان در مناطق مختلف عملیاتی جنوب برای دفاع از جمهوری اسلامی ایران با دشمن بعثی در نبرد بودند.
این رزمنده دوران دفاع مقدس ادامه داد: از آبان ماه سال 1360 مقرر شد، نیروهای هر استان به صورت متمركز حضور پیدا كنند تا مجموعه مدیریتی برای آنها ایجاد شود؛ نیروهای استان كرمان در منطقه حمیدیه، كرخه، سوسنگرد و آبادان بودند و با اعزام جدید، گروه ها همه در مجموعه سوسنگرد در جنوب خوزستان، فراخوان و متمركز شدند.
وی ابراز كرد: مسئولیت نیروهای اعزامی كه بیش از 600 نفر بودند، به سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی واگذار شد كه فرماندهی دو گردان در عملیات، شروع سازماندهی و اجرای عملیات را به عهده داشت؛ علاوه بر آن، برخی تز نیروهای كرمان در قرارگاه و جاهای دیگر همكاری داشتند و این افراد نیز با حاج قاسم آمدند و به پیكرده نیروهای منطقه سوسنگرد اضافه شدند.
یزدی نژاد با بیان اینكه با حداقل امكانات و تجهیزات دو گردان در منطقه سوسنگرد خوزستان شكل گرفت، اظهار كرد: پس از استقرار كارهای مربوط به آموزش و آماده سازی افراد انجام و طرح ریزی عملیات توسط قرارگاه كربلا شكل گرفت و به نیروهای كرمان محور بُستان و فتح پل سابله داده شد كه این محور بسیار مهم و اساسی بود.
این رزمنده دوران دفاع مقدس عنوان كرد: نیروها در دو گردان به فرماندهی اكبر محمد حسینی و سید محمد تهامی مشغول به فعالیت شدند و روند كار و عملیات برنامه ریزی شده بود كه هر گردان به چه صورت عمل كند؛ این عملیات، اولین عملیات كلاسیك و منظمی بود كه نیروهای مردمی و سپاه می خواستند در وسعت گسترده انجام دهند.
وی با اشاره به اینكه در این عملیات اكبر محمد حسینی و بالغ بر 60 نفر از نیروهای كرمان به شهادت رسیدند، گفت: در این عملیات با همت والای نیروها، بُستان آزاد و پل سابله فتح شد.
یزدی نژاد در خصوص آسیب كه حاج قاسم در این عملیات دید، ابراز كرد: زمانی كه حاج قاسم توانست خودكار به دست بگیرد یادداشت هایی را در خصوص عملیات طریق القدس نوشته است؛ سپهبد شهید سلیمانی نوشته بود؛ ما در منطقه سوسنگرد شب قبل از عملیات جمع شدیم و برخی از دوستان حمید عسگری، سردار رحیمی، رزم حسینی، محتشم، هندوزاده، منصور همایونفر حضور داشتند.
این رزمنده دوران دفاع مقدس اظهار كرد: حاج قاسم عنوان كرده بود؛ با بچه ها نقشه را مرور و با هم وداع كردیم و آماده عملیات شدیم؛ شب عملیات هشتم اردیبهشت ماه 1360 بود كه نیروها آماده شده بودند، نیروهای گردان اكبر محمد حسینی با محور نا آشنا بودند و مسیر را اشتباه رفته بودند و تلاش كردیم تا گردان را در مسیری كه باید عملیات انجام گیرد، برگردانیم.
وی افزود: حاج قاسم نوشته بود؛ زمانی كه رمز عملیات كه «یا حسین» بود از پشت بی سیم گفته شد، نیروها به خاكریزهای دشمن زدند و بچه های كرمان هم به خاكریزهای دشمن زدند، شدت آتش سنگین دشمن زیاد بود و دشمن با توپ، تانك و انواع خمپاره منطقه عملیاتی را می كوبید؛ در همین حسین احساس كردم یك انفجار شدید كنارم رخ داد و من را از زمین پرت و بلند كرد.
یزدی نژاد ادامه داد: در نوشته های حاج قاسم آمده است؛ شب بود و دیر وقت كه متوجه شدم شكم، سینه و دست راستم آسیب دیده و در یك لحظه احساس كردم شهید شده ام؛ چرا كه حس می كردم روح از بدنم جدا شده بود؛ یكی از نیروهای ارتش من را از معركه بیرون آورد و به خاكریز خودی رساند، به جایی كه بچه ها پاسدار و بسیجی هستند و تا صبح من با بدن زخمی آنجا بودم.
این رزمنده دوران دفاع مقدس اظهار كرد: حاج قاسم در یادداشت هایش نوشته است؛ صبح یك آمبولانس پیدا كردند و زخمی ها را به سمت اهواز بردند و در مسیر آمبولانس خراب شد اما به هر حال ما را به اهواز بردند و در بیمارستان بستری كردند، در آنجا مجروح زیاد بود و رسیدگی به خوبی انجام نمی گرفت و در نهایت من را به بیمارستان شركت برق در اهواز بردند و چند روز در آنجا تحت مداوای اولیه بودم و بعد از آن من را به مشهد منتقل كردند.
وی گفت: سپهبد شهید سلیمانی نوشته بود؛ كسی از اینكه من در مشهد بستری هستم اطلاع نداشت؛ خانواده ام رصد كرده بودند و از طریق آقای مهاجری كه كار تعاون را انجام می داد، متوجه شده بودند كه من در بیمارستان مشهد هستم و بعد از آن مادر، پدر، خانواده و برخی از دوستانم از جمله منصور همایونفر و ابراهیم هندو زاده پیشم آمدند.
یزدی نژاد تصریح كرد: در دست نوشته های حاج قاسم آمده است؛ دوستانم در بیمارستان متوجه شدند عناصری از منافقین به عنوان پزشك و پرستار رسیدگی نكرده اند و جای بخیه ها عفونت كرده است و قصدشان این بوده كه من را در بیمارستان از بین ببرند؛ در نهایت آقای مهاجری آمدند و در فرصتی من را با بدن زخمی و شكم باز از بیمارستان بیرون آوردند و به فرودگاه انتقال دادند.
این رزمنده دوران دفاع مقدس بیان كرد: سپهبد شهید سلیمانی در یادداشت های خود نوشته است؛ من را به كرمان منتقل كردند و در بسیمارستان شهید باهنر بستری شدم و تحت مداوا قرار گرفتم و بیش از یك ماه طول كشید تا زخم های من التیام پیدا كند و پس از ان احساس كردم می توانم در جبهه ها حاضر شوم و كارهای عملیاتی انجام دهم و بنابراین بیمارستان را ترك و در سطح شهر اقدام به جمع آوری نیرو كردم.
وی خاطر نشان كرد: حاج قاسم نوشته بود؛ مقرر شده بود كه حداقل چهار گردان از كرمان به منطقه برای عملیات بعدی اعزام شود، دستم می توانست حركت كند؛ بنابراین با نیروها عازم منطقه شوش شدیم و در آنجا محور عملیاتی دشت عباس بود كه به نیروهای كرمان واگذار شده بود و در آن منطقه شهید حسن باقری كه مسئول فرمانده قرارگاه كربلا بود یگان های رزم سپاه پاسداران را شكل داد و بچه های كرمان تحت عنوان تیپ 41 ثارالله وارد عملیات فتح المبین شدند.