فرزند شهید شاهمرادی در گقتگو با رادیو مقاومت از دوستی پدرش با شهید كاظمی و دیدارش با شهید سلیمانی را روایت كرد.
به گزارش رادیو مقاومت، فرزند شهید سردار نبی الله شاهمرادی از شهدای عرفه در گفت و گو با برنامه «سرباز آرامش» اظهار كرد: پدرم بعد انقلاب به عضویت كمیتة انقلاب اسلامی درآمد و مدت كوتاهی مسؤولیت اطلاعات و عملیات های این ارگان را در اصفهان به عهده گرفت. ایشان در دوره ای كه در حال خدمت بودند به «حنیف» معروف بودند. پدرم از ابتدای جنگ در میدان های نبرد در دوران دفاع مقدس حضور داشتند و از سال 61 نیز همرزم شهید كاظمی بودند و در سال 84 به شهادت رسیدند.
وی با اشاره به اینكه از خاطرات دوران دفاع مقدس پدرم با این دوران آشنا شدم، افزود: ایشان معتقد بودند لباس پاسداری مقدس بود و این روش را در زندگی انتخاب كردند و آن را همواره بهترین روش می دانستند.
فرزند شهید شاهمرادی ادامه داد: بعد از دفاع مقدس، پدرم از شهید كاظمی پیشنهاد همكاری دریافت كرد و از اینكه دوباره با شهید كاظمی همكاری می كرد بسیار خوشحال بودند.
وی گفت: بعد از شهادت پدرم با شهید سلیمانی دیدار كردم، ایشان گفتند وقتی شهید شاهمرادی زاده شهید شدند من یك تكه از قلبم را از دست دادم.
فرزند شهید شاهمرادی با بیان اینكه در ارتباط با شهید كاظمی كم سن و سال بودم، اما آنچه یادم است این بود كه پدرم می گفتند از شهید كاظمی بخواه از دوران دفاع مقدس بگوید، اما شهید كاظمی همواره از رشادت بسیجیان می گفتند و درباره خودشان حرفی نمی زدند.
وی بیان كرد: شنیدم كه یك هواپیما سقوط كرده، از یكی از دوستانم كه پدرشان خلبان بود خواستم كه ببینند مسیر این هواپیما كجا بود كه دوستم به من گفت، باید به خانه بروی، وقتی رفتم دیدم دوستان پدرم هم به منزل ما آمدند و به این ترتیب متوجه شهادت پدرم شدم.
**نگاهی اجمالی به زندگی سراسرمجاهدت این شهید گرانقدر:
این شهید عزیز در هشتمین روز اردیبهشت ماه سال 1341 در شهرچادگان و در خانواد های مذهبی پا به عرصة وجود گذاشت و دوران كودكی و نوجوانی را در همان شهر سپری كرد. در اواخر سال 1355 و در حالی كه چهارده سال بیشتر نداشت، با جریانات سیاسی آن زمان آشنا شد. در سن 14 سالگی در اثر مطالعه كتاب حكومت اسلامی حضرت امام(ره) وارد جریانات سیاسی كشور شد. به طوری كه در سال 1357 با تهیه، تكثیر و توزیع اعلامیه ها، نوارها و كتب امام خمینی(ره) در منطقه فریدن اصفهان تأثیر بسزایی در جهت ارتقاء سطح فكر مردم منطقه گذاشت.
به دلیل فعالیتهای انقلابی گسترده اش در منطقه، بارها و بارها توس ط مزدوران رژیم شاه مورد تهدید و ضرب و شتم قرار گرفت و چندین بار (از جمله در محرم سال 1357) منزل پدری ایشان به بهانه «دفاع از قانون اساسی مورد حمله قرار گرفت.
پس از طلوع خورشید فروزان انقلاب اسلامی به عضویت كمیتة انقلاب اسلامی درآمد و مدت كوتاهی مسؤولیت اطلاعات و عملیات های این ارگان را در اصفهان به عهده گرفت.
با تشكیل جهاد سازندگی به این نهاد پیوست و سرانجام پس از استقرار سپاه پاسداران در منطقه فریدن در سال 1358 از اولین افرادی بود كه به عضویت«سپاه» درآمد.
شهید نبی الله شاهمرادی واحد اطلاعات سپاه فریدن را با توجه به تجربیات خودش راه اندازی كرد. ایشان طی این دوره از فعالیت خود خدمات مهمی را به انجام رساند كه از مهمترین آنها میتوان به شناسایی و مبارزه با عوامل مروج جریان انحرافی بهائیت، مبارزه با تحركات گروهكهای ضد انقلاب به ویژه گروههای چپ و كمونیستی، شناسایی و دستگیری تعداد قابل توجهی از عوامل و مرتبطین كودتای نوژه و جمع آوری تعداد زیادی سلاح و مهمات غیر قانونی در منطقه اشاره نمود همزمان با شروع جنگ تحمیلی علی رغم مسؤولیت های وی در سپاه فریدن، به عنوان فرمانده تعدادی افراد داوطلب و در معیت شصت نفر دیگر از همرزمانش عازم جبهة شوش شد.
این شهید بزرگوار موفق شد اطلاعات دقیقی از وضعیت دشمن را به رده های بالا منتقل كند و در نتیجه، حساسیت و اهمیت این محور از جبهه جنگ را برای مسؤولین محرز كند. نهایتاً با برنامه ریزی های انجام شده، جلوی نفوذ عوامل و تیمهای جاسوسی و خرابكاری عراق از این محور مسدود شد.
شهید شاهمرادی در سال 1362 به دنبال او جگیری فعالیت گروهك های ملحد ضد انقلاب در استانهای كردستان و آذربایجان غربی، عازم منطقه شمال غرب شد و در راستای ایجاد امنیت و شناسائی و دفع توطئه های دشمنان خارجی، اقدام به سركوبی عوامل مسلح ضد انقلاب كه اقدام به شرارت و ناامنی می نمودند كرد.
از جمله مهمترین اقداماتش شهید شاهمرادی در این دوره، طراحی دهها عملیات اساسی و مؤثر علیه گروهك های ضد انقلاب بود كه در مجموع باعث افت شدید توان نظامی و تشكیلاتی آنها گردید.
شهید شاهمرادی در تیرماه سال 1364 ازدواج نمود كه حاصل این ازدواج سه فرزند صالح است. ایشان پانزده روز بعد از ازدواج به همراه همسر خود به منطقه شمال غرب بازگشت. این شهید بزرگوار در تمام فعالیت های خود در منطقه شمال غرب، به تأسی از فرامین حضرت امام(قدس س ره) و الگو قرار دادن رفتار سردار شهید محمد بروجردی، همواره و با ظرافت خاصی صف مردم محروم و ستمدیده كُرد را از صف ضد انقلاب جدا می كرد و رفتار بسیار محبت آمیزی با مردم منطقه داشت، به طوری كه تعدادی از اشرار فریب خورده ضد انقلاب، از طریق این رفتار اسلامی و محبت آمیز، سلاح را بر زمین گذاشتند و تسلیم نیروهای جمهوری اسلامی ایران شدند.
تیزبینی خاص، اشراف عمیق بر اهداف دشمن و تسلط كافی بر منطقه، مدیریت محبت آمیز و رفتار صمیمی اوبا همكاران و نیروهای تحت امرش گره های زیادی را گشود و موفقیت های متعددی را نصیب كشور و منطقه شمال غرب نمود. دوران دفاع مقدس كه به پایان رسید؛ او هنوز شوق خدمت در درونش فروكش نكرده بود و این چنین شد كه در ابتدای سال 1369 به عنوان معاون اطلاعات قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) فصل جدیدی از زندگی خود را آغاز نمود. او طی یازده سال، اقدامات بسیار مؤثری در جهت منسجم نمودن و هدفمند كردن فعالی تهای جاری در منطقه انجام داد، كه نقش مؤثری در جهت تأمین امنیت كامل و اقتدار نظام جمهوری اسلامی در منطقه ایفا كرد.
از جمله نكات بارز این مقطع، معرفی سردار كاظمی به عنوان فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) بود كه از ازمان دور جدیدی از فعالیت های شهید حنیف آغاز شده و ایشان در ركاب این فرمانده شجاع به فعالیت خود ادامه داد.
این دو شهید بزرگوار با همكاری یكدیگر موفق شدند بالاترین سطح اقتدار را برای جمهوری اسلامی ایران در منطقه به وجود آورند؛ به طوری كه با فكر تیزهوشانه و تدابیر سردار حنیف و در پرتو فرماندهی مقتدرانه سردار كاظمی، صحنه جنگ با ضدانقلاب، كه تا بیش از این در مناطق داخلی و مرزی كشورمان بود، به آن سوی مرز (عمق خاك عراق) منتقل گردید و همین موضوع باعث زمینگیر شدن گروهك های ضد انقلاب شد. چرا كه از این زمان به بعد ضد انقلاب مجبور بود توان خود را جهت دفاع از نیروها و مقرهای خود در خاك عراق به كارگیری نماید و به این ترتیب توان عملیاتی و نظامی آنان كاملاً از بین رفت.
با این تدابیر وضعیت نیروهای خودی از حالت تدافعی و پایگاهی به حالت تهاجمی و آفندی تبدیل شد و به این ترتیب ابتكار عمل در صحنه، كاملاً در دست جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران قرار گرفت. شهید نبی الله شاهمرادی در سال 1374 و به دنبال فعالیتها و خدمات ارزنده اش در منطقه شمال غرب به درجه سرتیپ دومی مفتخر گردید و در سال 1380 با توجه به تثبیت امنیت در منطقه، به عنوان جانشین ستاد فرماندهی نصر و مسؤول اطلاعات و عملیات و فرمانده قرارگاه نصر شمال غرب منصوب شد و دوران جدیدی در خدمت به مردم ستمدیده عراق برای او به وجود آمد.
در این دوره سردار شاهمرادی تلاش زیادی جهت برقراری وحدت و هماهنگی بین گرو ههای معارض رژیم بعث داشت كه نتیجه آن اتحاد گروههای شیعه و كرد در مبارزه علیه رژیم دیكتاتور صدام بود. نكته قابل توجه در فعالیت سردار شاهمرادی طی این دوره، نگاه واقع بینانه اش به مسائل عراق و نیز برخورد صادقانه وی خاصی را بین سران این گرو هها با سردار شاهمرادی به وجود آورده بود. از این رو سران گرو ههای معارض عراقی به هنگام شنیدن خبر شهادت این عزیز بسیار اندوهگین شدند، از جمله آقایان جلال طالبانی رئیس جمهور عراق و رهبر اتحادیه میهنی كردستان عراق، مسعود بارزانی رهبر حزب دمكرات و عبدالعزیز حكیم رئیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق اقدام به ارسال پیامهای تسلیت كم نظیری كردند.
به دنبال انتصاب سردار احمد كاظمی به عنوان فرمانده نیروی زمینی سپاه و با توجه به آشنایی كامل ایشان با توانایی ها و تجربیات سردار شاهمرادی در منطقه شمال غرب، از ایشان دعوت به همكاری نموده و در مهرماه سال 1384 وی را به عنوان معاون اطلاعاتی خود برمی گزیند.
شاهمرادی كه علاقه بسیار زیادی به سردار احمد كاظمی داشت و از طرفی طعم شیرین تجربه بسیار موفق همكاری با ایشان در منطقه شمال غرب كشور را چشیده بود، با تكیه بر تجارب ارزشمند بیست و شش سال گذشته خود و تحت فرماندهی مقتدرانه احمد كاظمی شروع به فعالیت و خدمت در عرصه جدید می نماید.
سرانجام در نوزدهم دی ماه 1384 و در آستانه روز عرفه، در حالی كه با فرمانده نیروی زمینی سپاه و جمعی از بهترین دوستان قدیمی خود عازم منطقه شمال غرب بودند، در سرزمین شهید مهدی باكری، در منطقه ای كه بیش از بیست و دو سال از عمر خود را وقف خدمت در آنجا نموده بود، در اثر سانحه سقوط هواپیما به فیض شهادت رسید.
خانواده، همكاران، دوستان و مریدان این شهید عزیز با سینه ای مالامال از اندوه و غم و گلویی پر از بغض، از اقصی نقاط كشور گرد هم آمده و در زیر بارش برف، پیكر او و دیگر دوستانش را تشییع كرده و جلوه های كم نظیری از وفاداری، عشق و محبت خود را به این شهید ابراز نمودند. پیكر این شهید عزیز در كنار دو تن از شهدای دیگر این سانحه، فرمانده و دوست دیرینه اش شهید احمد كاظمی و شهید یزدانی و در جوار شهدای والامقامی همچون شهید حسین خرازی، مصطفی ردّانی پور، در گلزار شهدای اصفهان به خاك سپرده شد.
**روحیات معنوی شهید و توجه ایشان به اهل بیت(ع) :
خب، سخت است ما از معنویات كسی حرف بزنیم كه الان به جایگاهی رسیده، منتهی چیزی كه در رفتار او قابل لمس بود، اینكه حنیف سرسپرده امام حسین(ع) بود و در ایام عاشورا و تاسوعا هر جا كه بود، خودش را مقید می دانست تا یك عزاداری در شأن امام حسین)ع( برپا كند و در آن سنگ تمام می گذاشت. در منطقه شمال غرب حنیف بنیانگذار چندین هیأت بود و روزهای تاسوعا، عاشورا و شب شام غریبان مردم آن منطقه را به شام دعوت می كرد. حتی گروه هایی از ارامنه این منطقه هم در این هیأ ت ها شركت می كردند و الان هم این راه ادامه دارد. (بهزاد رفیعی)
ویژگی فكری
به طور كلی حنیف چه در غرب و چه در جبهه های مختلف دیگر هر مسؤولیتی كه قبول می كرد، در تهیه لوازم آن مسؤولیت، بهروز بود. این نشان دهنده این بود كه سردار حنیف كاملاً نسبت به حیطه مسؤولیتش آگاهی داشت و با علاقه و انگیزه كار می كرد. او از كسانی بود كه بالاتر از نُرْم مطلوبی كه سازمان از افراد انتظار داشت عمل می كرد و علاقه و نوآوری را در كارش نشان می داد.
ایشان برای هر كاری تجزیه و تحلیل می كرد و با یك شناخت و انگیزه بالا وارد صحنه عمل م یشد تا بتواند هر لحظه آماده باشد. خط دهی حنیف به افراد زیر مجموعه خودش كاملاً عاطفی، انگیزشی و با یك مدیریت خلاق و كارآمد بود. افرادی كه با او كار می كردند از شایستگی های روحی، فكری و مدیریتی اش اظهار رضایت داشتند و از تشخیص به جا و به موقع حنیف تعریف می كردند. این باعث می شد تا افرادش با عشق و علاقه نسبت به دستورات او انجام وظیفه كنند...
حنیف آدم قاطعی بود و كسی اگر او را نمی شناخت با قاطعیت او نمی توانست كنار بیاید. مدیری قاطع بود. هر تشخیص كه می داد، موقع اجرا، قاطعانه پای تصمیمش می ماند و ایستادگی می كرد. اما با مردم منعطف بود. در عین حال این دو مسأله ضد هم بود. هر جا كه می دید تصمیمش، طرحش یا برنامه اش با خواستة مردم اصطكاك دارد و ممكن است كه مردم نپذیرند، سریعاً تجدید نظرمی كرد و به سمت مصلحت و افكار مردم تغییر نظر می داد (رضا سیف الهی)
امنیت كردستان
شهید حنیف یكی از پایه های ایجاد، توسعه و پایداری امنیت در شمال غرب بود. در حقیقت می شود گفت كه درصد بالایی از موفقیت حاج احمد در ایجاد امنیت شمال غرب مرهون تفكرات و همراهی حنیف بود. او با توجه به كوله باری از تجربه، اقداماتی را در منطقه انجام داد كه محصول نهایی اش در زمان فرماندهی حاج احمد در قرارگاه حمزه حدود سا لها 1373 تا 1375 ، برداشته شد و حاج احمد توانست امنیت را در شمال غرب حكمفرما كند، كه شیرینی آن را مردم منطقه و رزمندگان اسلام چشیدند. در حقیقت این همان اظهار رضایتی بود كه مقام معظم رهبری در بیاناتشان فرمودند و از سردار كاظمی به جهت این اقدامات قدردانی كردند...
حنیف همیشه فردی امیدوار بود و این نیروی امیدش فوق العاده بود .جزء روایات ماست كه بارها حضرت علی)ع) فرمودند: «در فعالیت و كارت چنان فعالیت كن كه گویی قرنها می خواهی در این دنیا زندگی كنی» واقعاً در جریان كار حنیف، ذره ای ناامیدی راه نداشت. این روحیه ایشان روحی های بود كه شهید احمد كاظمی لازم داشت و برای نیروهای حاج احمد و نیروهایی كه در شمال غرب فعالیت می كردند و می توانستند مشكلات آ نها را حل كنند، لازم بود. به خاطر وجود همین نیروی امید بود كه حاج احمد، حنیف را انتخاب كرد.»(بهزاد رفیعی)
علاقه به شهادت
من هر وقت حاج آقا چند روز مأموریت می رفت و نمی دیدمش، دلتنگ اش می شدم. حتی وقتی با هم تنها می شدیم، من اول ده دقیقه گریه هایم را می كردم و بعد آرام می شدم. حاج آقا فقط لبخند می زد و می گفت: «گریه برای چیست؟ من و تو این همه اتفاقات و خطرات را رد كرده ایم. آنوقت تو هنوز گریه می كنی؟ »خیلی به ایشان وابسته بودم، یكبار به حاجی گفتم: من یك ثانیه هم بدون تو نمی توانم زندگی كنم. برگشت به من گفت: «همین دلتنگی های تو بود كه نگذاشت تا من در آن هشت سال شهید بشوم. وگرنه من در تمام عملیاتها بودم، تمام اطرافیانم شهید شدند و من یكی جاماندم» (خانم درویش همسر شهید)
**وصیت نامه سردار شهید نبی الله شاهمرادی:
انشاءالله بر مصداق كلام امیرالمؤمنین(ع) كه فرمودند:
ریاست ها ماندگار نیست در صورتی كه اگر ماندنی بود به شما نمی رسید، سعی نماییم در این مسؤولیت، كه بتوانیم صرفاً به خدمت به اهداف علیه اسلام و انقلاب اسلامی بیندیشیم.
خداوندا: ما را چنان كمك و راهنمایی نما، كه فقط و فقط، آ نچه خود خواهی، آن باشیم و بتوانیم در راه رضای تو قدم برداریم و از تو می خواهیم كه همه ما را عاقبت به خیرنمایی.
پایان پیام/