به گزارش رادیو مقاومت، زهرا ناصری فرزند شهید «سردار سرلشگر شهید محمدناصر ناصری» از رزمندگان دفاع مقدس و شهدای مزار شریف در گفت و گو با برنامه «سرباز آرامش» بیان كرد: پدرم از سرداران نیروهای قدس و همراه شهید سلیمانی بودند.
وی با اشاره به اینكه پدرم اهل بیرجند بودند، تصریح كرد: پدرم 8 سال دفاع مقدس درگیر جنگ بودند بعد از جنگ نیز ایشان تمایل داشتند در صحنه باشند، وقتی در سال 77 پدرم برای رفع درگیری ها در افغانستان به این كشور رفتند، در مزار شریف شهید شدند.
فرزند شهید ناصری ادامه داد: در آن زمان كسی شهید سلیمانی و نیروهای قدس را نمی شناخت، مردم از سال 89 و از زمان فعالیت داعش با شهید سلیمانی و نیروی قدس آشنا شدند در حالی كه ایشان سالها در حوزه مقاومت تلاش می كردند.
به گفته وی، در سال 77 افغانستان درگیر گروه های تكفیری و القاعده بود، تلاش شهید ناصری و همراهانشان این بود كه به مردم مظلوم افغانستان كمك كنند.
فرزند شهید ناصری بیان كرد: پدرم شعاری داشتند و می گفتند «ما همه جای دنیا مدافع اسلام هستیم، مرز برای ما معنی ندارد»، ایشان سالها در این عرصه و با همین هدف و شعار در خارج از مرزهای ایران علیه ظلم و كفر و زورگویی مبارزه كردند.
به گفته وی، شهید ناصری در حمله ای كه توسط طالبان به گروهی از ایرانیان در سفارت ما در كشور افغانستان انجام می شود به همراه چند تن از دیپلمات های ایرانی و همچنین شهید صارمی به شهادت می رسند.
**نگاهی به زندگی شهید ناصری:
در یكی از شبهای بهاری سال 1340 در روستای گازار شهرستان بیرجند، در میان بارش سیلآسای باران متولد شد. او دوران كودكی خود را در روستای گازار سیستانك سپری كرد. محمدناصر برای گذراندن دوران ابتدایی خود به روستایی در 24 كیلومتری سیستانك به نام اسقدن رفت. از همان ابتدا علاقه بسیاری به درس خواندن داشت و با سختكوشی هرساله مقام ممتاز دبستان را به خود اختصاص میداد. پس از اتمام دوران ابتدایی، برای تحصیل در مقطع راهنمایی ناچار شد به بیرجند برود و در منزل داییمان درس بخواند. دوری از پدر و مادر، مایه رنج و غربت او بود، اما تحمل میكرد و با جدیت درس میخواند.
محمدناصر از دوران متوسطه و همزمان با تحصیل در دبیرستان حرفهوفن بیرجند، به مبارزه علیه رژیم پهلوی پرداخت و سرمنشأ بروز اقدامات دسته جمعی بسیاری مثل تظاهرات و حمله به یگانهای نظامی شد. بااینحال هرگز از كتاب و درس غافل نمیشد و همواره با نمرات درخشان، سالهای تحصیلی را سپری میكرد.پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تأسیس كمیته انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیرجند نقش كلیدی ایفا كرد و همزمان با اخذ مدرك دیپلم خود به عضویت سپاه درآمد.
همزمان با تجاوز شوروی سابق به كشور افغانستان، در جبهه خدمت به مردم محروم و مجاهدان افغانی به فعالیت مشغول شد. او به شكل گستردهای به حمایت از نهضت جهادی رهبران افغانی و ملت محروم این كشور پرداخت و در همان زمان به شورش منافقین در شهرهای بیرجند، قائن و نواحی اطراف زادگاهش پایان داد. در سال 1359 ضمن پذیرش مسئولیت سپاه زیر كوه، به دو شهر «شیندند و فراه» سفر كرد. راهكارهایی را برای كمك به مردم و مسئولان افغانی ارائه داد.
محمدناصر درهمان سال 1359 با دختری از خانواده مذهبی ازدواج كرد. همسرش همواره به او آرامش میداد و امور منزل و فرزندانش را بهتنهایی اداره میكرد و برای آنان هم مادر بود و هم پدر. پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، عازم مناطق جنگی شد. به جهت ضرورت حضور فیزیكی او در محل كارش، مسئولان مانع اعزام او میشدند ولی او به جبهه غرب و جنوب میرفت و چهار بار دچار مجروحیت از ناحیه كمر و پا شد. ضمن پشتیبانیهای تداركاتی در شهرهای بیرجند، قائن و گناباد نقش بسیار مهمی را در بسیج نیروهای مردمی و اعزام آنها به جبهه ایفا میكرد.در سال 1363 با حفظ سمت قبلیاش فرماندهی سپاه بیرجند را پذیرفت. ضمن اینكه مسئولیت یكی از محورهای اطلاعات و عملیات تیپ بیست و یك امام رضا (ع) در عملیات عاشورا (میمك) را نیز به عهده گرفت كه در این عملیات بهشدت از ناحیه كتف و پا مجروح شد. در سال 1364 با محمود كاوه آشنا شد و كاوه كه استعداد و پشتكار او را میدید، شهید را به تیپ ویژه شهدا جذب كرد و ریاست ستاد را به او سپرد.
این انسان خستگیناپذیر در روز 17 مردادماه سال 1377، توفیق این را یافت تا در شهر مزار شریف، به نحوی بسیار مظلومانه و به دست نیروهای طالبان، شهد شیرین شهادت را بنوشد.
پایان پیام/