همرزم شهید سلیمانی نقل می كند؛ خرده روایت هایی از مهربانی های سردار دلها/ مهربانی شهید سلیمانی حتی داعشی ها را متعجب كرده بود

سردار محمد رضا حسنی سعدی در گفتگو با برنامه «مردمیدان» رادیو مقاومت اظهار كرد: من در سه عملیات در خدمت سردار سلیمانی بودم، علمیات كرخه نور، عملیات بستان و علمیات بیت المقدس، سه عملیاتی هستند كه در آنها در خدمت و همرزم سردار سلیمانی بود.

وی ادامه داد: من در علمیات بیت المقدس مجروح و اسیر شدم بعد از هشت سال كه به كشور بازگشتم، سردار سلیمانی اولین كسی بود كه در فرودگاه كرمان به استقبالم آمد.

رئیس گلزار شهدای كرمان افزود: هشتم مهر 98 به دفتر سردار سلیمانی رفتم چند دوست دیگر هم آنجا بودند و رفتند كنار میز سردار و از او انگشتر خواستند، من هم دلم می خواست اما به خودم گفتم باید باری از دوشش برداری نه اینكه باری باشی بر دوش او، برای همین رفتم گوشه ای از اتاق ایستادم، اما سردار با همان مهربانی همیشگی گفت «بیا محمدرضا به تو هم یك انگشتر بدهم» و من هم از سردار یك انگشتر هدیه گرفتم.

حسنی سعدی بیان كرد: سردار سلیمانی ضمن اینكه مرد بحران، خطر پذیر و میدان جنگ بود، بیش از اینها مهربان بود، نه نسبت به قشری خاص، بلكه نسبت به همه انسانها و تمامی مخلوقات خدا مهربان بود.

وی ادامه داد: سردار سلیمانی در جنگ با داعشی ها هم می‌گفت اینها انسان هستند، سعی كنید كمتر بكشید و بیشتر اسیر بگیرید، حتی در مواقعی از جنگ می‌گفت كوچه باز كنید كه داعشی ها فرار كنند و تلف نشوند، اینها فریب خورده اند، اینها هم انسان اند در حالی كه یكی از داعشی ها با تعجب می‌گفت فرمانده ما می‌گفت وحشی باشید و وحشیانه بكشید، اما سردار می گوید نكشید و اسیر بگیرید!

وی تصریح كرد: برادر بزرگتر حاج قاسم سلیمانی می‌گفت «وقتی می رفتیم مدرسه، هیچ وقت ندیدیم مداد سالم دست قاسم باشد، همیشه مدادش را نصف می كرد و نصف دیگر را به همكلاسی فقیرش میداد. ما دو شیفت مدرسه می رفتیم و مادرمان برایمان غذا می فرستاد، حاج قاسم همیشه می‌گفت غذای مرا جدا بدهید؛ بعدا متوجه شدیم او كنار بچه های فقیر مدرسه می نشست و غذایش را لقمه لقمه با آنها شریك می شد».

انتهای پیام/