یكی از همر رزمان شهید سردار حاج قاسم سلیمانی گفت: حاج قاسم سلیمانی انسان كامل و مرد عمل بود. او حافظ بیت المال و خستگی ناپذیر و نوع دوست بود. عقل كامل و روح فداكاری و عشق به مردم و اتكا به خدا داشت و شهادت طلب بود.
به گزارش رادیو مقاومت، نعمت اله پورعبداله بازنشسته سپاه و نیروی حاج قاسم سلیمانی كه از دو سال قبل از انقلاب تا زمان شهادت ایشان در ركابشان بود، در گفت و گو با برنامه عصر مقاومت طی سخنانی درباره اینكه چطور جذب نیروی سپاه شدید و با حاج قاسم سلیمانی همكار شدید؟ گفت: سردار سلیمانی عاشق خدا بود و روایت از ایشان خیلی سخت است. من كارمند اداره بودم و حاج قاسم هم كارمند اداره در كرمان بودند و ایشان كارمند وزارت نیرو و وزارت صنایع و معادن بودند و در یك باشگاه ورزش می كردیم.
وی ادامه داد: شب اول كه حاج قاسم به باشگاه آمد بعد از ورزش نمازش را خواند و بچه ها را برادر خطاب می كرد و دیگر بعد از آن شب با هم دوست شدیم. همان شب سردار گفتند امشب سخنرانی رضا كامیاب در مسجد جامع است شما می آیید؟ و من هم رفتم. بعد از آن جامعه روحانیت در كرمان زیر نظر حاج علی آقای كرباسی بود و جلسه هایش در منزل ایشان برگزار می شد.
همرزم شهید سلیمانی افزود: آقای ایران منش برای پخش كردن اطلاعیه های امام خمینی (ره) دنبال نیرو می گشت. من هم چند نفری از جمله سردار را به او معرفی كردم. سردار بعد از 7 جلسه گوش كردن به سخنرانی آقای كامیاب به آنچه می خواست رسید. حاج قاسم زمینه اش را داشت و در خانواده متدین بزرگ شد و وقتی از پدرش پرسیدم چطور تربیت شان كردید؟ گفتند مادرش با وضو به او شیر می داد.
وی در ادامه افزود: دو سال قبل ازانقلاب كار ما شروع شد. مدتی كار می كردیم و بعد از مدتی گفتند شما كار را رها كنید بروید دنبال انقلاب و اگر انقلاب پیروز شد كه شما می شوید نور چشمی انقلاب و اگر نشد كه از سر كار بیرون تان می كنند و فكری برایتان می كنیم. تصمیم گرفتیم با حاج قاسم كارمان را رها كنیم و من با حقوق 6 هزار تومان و سردار با حقوق 4 هزار تومان كارمان را رها كرده و جذب سپاه شدیم.
وی ادامه داد: سال 59 ایشان خیلی متفكر و تیزهوش بود و ظرف یك ماه مربی آموزش استان شد. من دیگر از ایشان جدا شدم و به كردستان رفتم. سردار با شروع زمان جنگ 25 نفر را جمع كرده و وارد اهواز می شود و دیگر به دسته و گردان و تیپ و لشگر 41 ثارالله می رسد كه فرمانده خط شكن بود.
پور عبدالله در پاسخ به این سوال كه حاج قاسم كه بود؟ عنوان داشت: حاج قاسم سلیمانی انسان كامل و مرد عمل بود و اخلاص و تقوا و ولایت مدار بود. او حافظ بیت المال و خستگی ناپذیر و نوع دوست بود. عقل كامل و روح فداكاری و عشق به مردم و اتكا به خدا داشت و شهادت طلب بود و جوان ها را دوست داشت و بصیرت چشمی و عقلی داشت. توكل بر خدا داشت و همه كارهایش برای رضای خدا بود و در میان مدیران انقلاب اسوه بود و صبور و با استقامت بود. غیرت دینی و ملی داشت و مكتب اسلامی را خوب درك كرده بود و سردار نظامی و معلم اخلاق دینی بود و اگر در خط مقدم نیرویی بود به او می گفت بیایید نمی گفت بروید و همیشه خودش جلو بود.
وی ادامه داد: فرمانده لشگر 41 ثارالله، فرمانده سپاه هفتم در كرمان، فرمانده سپاه قدس و مقاومت بود و دشمن شناس و زمان و مكان شناس بود. خدا ترس و رفیق رهبری بود. یار و یاور رهبر و خانواده های شهدا و جهان اسلام بود. اهل تظاهر نبود و قهرمان مقاومت بود و شهادت بزرگی نصیبش شد. نقش پدرانه در میان رزمندگان و فرزندان شهدا داشت و هر سال برای افطار رزمنده ها را دور هم جمع می كرد و سخنرانی می كرد و مواظب نیروهایش بود كه بعد از جنگ خطا نكنند.
همرزم شهید سلیمانی در ادامه در پاسخ پرسش حاج قاسم چه كرد؟ نیز گفت: حاج قاسم در 40 سال و در 4 دهه فعالیت كرد. او دو سال قبل از انقلاب خیلی فعال بود و هشت سال بعد در جنگ دفاع مقدس لشگر را به 25 نفر رساند. ده سال دوم فرمانده سپاه در كرمان بود. ده سال سوم فرمانده سپاه قدس در تهران شد. ده سال چهارم فرمانده قدس شد و وزیر امور خارجه آمریكا گفت كه شما چون سردار سلیمانی دارید موفق هستید. سردار در این چهل سال جهاد بزرگی انجام داد و به دست خیانت كار ترین فرد جهان به شهادت رسید.
وی درباره محورهای زندگی سردار سلیمانی گفت: نقش سردار سلیمانی در تشكیل شكل گیری مقاومت در جهان اسلام، نقش حاج قاسم در سوریه افغانستان عراق و بازسازی حرم امامین و ساخت گنبد طلایی در كرمان و نقش او در جنگ و قبل از انقلاب، نقش ایشان در امنیت شرق كشور، در امنیت كشور، سیل خوزستان، در سپاه، زلزله بم، ساخت موزه ها، تذكر به دولت ها، تضعیف آمریكا در عراق، جنگ 32 روزه با اسرائیل همه از مهمترین نقش هایی است كه سردار سلیمانی عهده دار آن بوده است.
پورعبدالله با بیان خاطره ای از سردار سلیمانی گفت: در كربلای 5 محسن رضایی می گوید همه ما مانده بودیم بعد از كربلای 4 كه ناموفق بودیم چه كار كنیم و سردار 4 فرمانده لشگر را جمع می كند و این 4 نفر می گویند باید كانال زوجی را بگیریم تا موفق شویم و همه می گویند نه و حاج قاسم می گوید اگر حرف ما را گوش نكنید ما دیگر سرباز شماییم. سردار سلیمانی می گوید من 4 شب در كانال زوجی خوابیدم و هیچ كس نمی داند این كانال چیست و می خواستند این كانال را بگیرند تا جنگ را تمام كنند.
وی با بیان این خاطره افزود: در همان شب حاج قاسم وارد كانال می شود و تماس می گیرد كه سه ماشین امكانات آر پی جی و ... بیاورید برای كانال زوجی و اینها را بردیم و به ما گفتند كه نباید ببرید و حاج قاسم عصبانی شد. به هر حال اجازه دادند تا به كانال برسیم و 63 نفر نیرو بردیم و همه غیر از 4 نفر در هر لشگر همه در آن كانال شهید شدند. یكی از رزمنده ها كه دستش قطع شده بود به من گفت من 11 ساعت در كانال آر پی جی به دست قاسم می دادم.
وی ادامه داد: مدتی كه در كرمان بودیم حاج قاسم پیشم آمد و گفت من در آن كانال نبودم، اما زمانیكه به قرارگاه آمدم دیدم كه كسی برایم نیامده است. فرماندهی 4 لشگر را به مدت 24 ساعت به حاج قاسم دادند و او یك لشگر و نیروهای صدام را قیچی كرد.
دوست سردار سلیمانی با بیان خاطره دیگری از این شهید بزرگوار گفت: والفجر 8 عملیاتی بود كه قرار بود جمهوری اسلامی فاو را بگیرد. شبی كه عملیات می خواست انجام شود كنار اروند رود بودم، یكی از بچه ها گفت حاجی را دیدم. ساعت 11 شب شد كه گفتند حاجی رفت داخل نخل ها. ما از پشت سردار را دیدیم كه تنهایی دعا می كرد و گریه می كرد كه غواص ها در عملیات پیروز شوند و یك ساعت فقط پای نخل ها گریه و توسل به حضرت زهرا (س) می كرد.
وی ادامه داد: بعد از پایان جنگ لشگر 41 ثارالله را جمع كردند و گفتند در شان ما نیست كه 4 استان ایران نا امن باشد و از رهبری امان نامه گرفت تا تمام اشرار را خلع سلاح كند و تمام نیروها را جمع كرد و به نزدیكی جیرفت برد با هلی كوپتر كاغذ پخش می كرد و به اشرار می گفت: من شما را خلع سلاح می كنم و كار برایتان مهیا می كنم. طوریكه تمام بچه های آن افراد الان دانشگاهی هستند و رشد كردند. حتی یكی از این اشرار به نام عیدوك كه دستگیری اش سخت بود را سردار نزد خود دعوت كرد و بعد از رفتن از نزد خودش دستور دستگیری اش را داد.
انتهای پیام/